کد خبر: ۱۰۵۵۰
۲۷ مهر ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۰

قرقی، محله‌ای که چند قرن تاریخ دارد

قدیمی‌ترین سند موجود و در دسترس برای مطالعه تاریخ قرقی، فعلا کتابچه تبادکان است. اما می‌توان شواهد تاریخی نسبتا درخور اتکایی درباره روزگار پیش از عهد ناصری هم یافت.

تا پیش از دهه‌۱۳۸۰ خورشیدی، مشهدی‌ها کمتر با نام این روستای قدیمی آشنایی داشتند؛ فقط اهالی شمال شهر مشهد می‌دانستند قرقی کجاست و نامش را تقریبا به‌صورت روزانه بر روی مینی‌بوس‌هایی که از مسیر چهارراه مقدم‌طبرسی (شهید گمنام) به سمت جاده سیمان می‌رفت، به‌عنوان مکان انتهای مسیر می‌خواندند؛ با‌این‌حال، در دهه‌۱۳۸۰‌خورشیدی وقتی طرح مسکن مهر به‌عنوان یک خبر داغ به سرتیتر روزنامه‌ها و رسانه‌ها تبدیل شد، نام قرقی هم بر سر زبان‌ها افتاد؛ اراضی قرقی که قرار بود بخشی از ساختمان‌های مسکن مهر در آن ساخته شود، نزدیک‌ترین مکان به مشهد بود و البته محبوب مشهدی‌هایی که برای مسکن مهر ثبت‌نام کرده بودند.

طولی نکشید که «شهرک مهرگان» بر روی اراضی شمال روستای قدیمی قرقی کمر راست کرد و وارد تاریخ شهر مشهد شد. اما باز هم قرقی تنها نام یک مکان بود و کسی درباره‌اش چیزی نمی‌دانست. در میان اهالی این روستای قدیمی و پرجمعیت نیز اطلاعات درباره پیشینه روستا چندان زیاد نیست.

قصه‌هایی به یادگار مانده از نسل‌های قبل، بخشی از سرگذشت این روستای بزرگ و آباد شمال مشهد را روایت می‌کند؛ روستایی که در سال‌۱۳۹۲ خورشیدی به بخشی از مشهد تبدیل شد و حالا در سرنوشت این شهر شریک است.

امروز قصد داریم با وجود محدودیت مدارک و اطلاعات، هر آن‌چه می‌توان درباره تاریخ قرقی نوشت، مقابل دیدگان شما قرار دهیم؛ اطلاعاتی که می‌تواند پرده از هویت تاریخی این روستای قدیمی بردارد و از اهمیت راهبردی آن در منطقه تبادکان و شمال شهر مشهد حکایت کند.


کنکاشی در وجه تسمیه «قرقی»

درباره نام قرقی اطلاعات چندانی نداریم. می‌دانیم که به این نام، روستای دیگری هم در نزدیکی شاندیز و بیست‌کیلومتری شمال شرقی طرقبه وجود دارد. میان این دو روستا فاصله زیادی نیست و این موضوع می‌تواند در کشف راز نام‌گذاری قرقی مؤثر باشد.

می‌شود چنین پنداشت که در زمان قدیم، نام قرقی برای مکان‌های خاصی کاربری داشته و شاید نوعی اشاره به واژه «قُرُق» بوده است. معمولا از این واژه برای نشان دادن محدوده‌های شکار یا فضا‌های اختصاصی حُکام استفاده می‌شد؛ بنابراین اگر کلمه قرقی را برگرفته از واژه قُرُق بدانیم، می‌توان چنین تصور کرد که این منطقه، روزگاری مکان اختصاصی تفرج یا سکونت امرا بوده است. از سوی دیگر، این واژه می‌تواند تغییر‌شکل‌یافته واژه یا واژه‌های دیگری باشد؛ واژه‌هایی مانند «قِرقی» که پرنده‌ای شکاری و شبیه شاهین است و البته در اطراف مشهد حضور مؤثری ندارد.

قدیمی‌ترین سندی که نگارنده این سطور درباره تاریخ و پیشینه قرقی یافت، متن «کتابچه تبادکان» است که در آن به اسامی مزارع و روستا‌های این منطقه در دوره ناصرالدین‌شاه اشاره شده است؛ با‌این‌حال، با‌توجه‌به وسعت و شهرت روستای قرقی، چنین به نظر می‌رسد که این نام قدمتی بسیار بیشتر از آنچه می‌پنداریم داشته است و ای‌بسا به‌دلیل تغییر تلفظ و شکل کلمه، از کشف راز این نام ناتوان هستیم.

نام قِرقی (به کسر قاف اول) به قلعه‌ای در افغانستان نیز اطلاق می‌شود که طبق گزارش آرمینیوس وامبری (درگذشته‌۱۹۱۳‌میلادی) در کتاب «سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه»، در نزدیکی هرات و در مسیر جاده بخارا قرار داشت. این واژه احتمالا به‌صورت «قرقین» هم ضبط شده است؛ چنان‌که بر‌اساس گزارش «احسن‌التواریخ»، شخصی به نام «امیرباباحسن‌قرقین» در سال ۸۶۲‌قمری والی جرجان بوده است؛ با‌این‌حال، قضاوت درباره ریشه و مفهوم این واژه‌ها چندان ساده نیست و نمی‌توان به صحت آنها اعتماد چندانی کرد.

چشم‌انداز تاریخی روستای بزرگی که امروزه بخشی از شمال مشهد است


شرحی مختصر بر جغرافیای تاریخی «قرقی»

«حاجعلی‌رزم‌آرا» در جلد نهم کتاب «فرهنگ جغرافیای ایران» که آن را در سال‌۱۳۲۹‌خورشیدی تنظیم کرده است، گزارش مربوط به وضعیت روستای قرقی را چنین شرح می‌دهد: «ده از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد، سیزده‌کیلومتری شمال‌خاوری مشهد، کنار جاده عمومی به شیرشتر، جلگه، معتدل، سکنه ۱۱۵۹‌نفر، [مذهب]شیعه، [زبان]فارسی، [آبیاری]قنات، [محصولات]غلات بُنشَن، تریاک، شغل زراعت و مال‌داری، راه اتومبیل‌رو.»

اگر این گزارش را در کنار روایت کتابچه تبادکان بگذاریم، بهتر می‌توان درباره پیشینه جغرافیای جمعیتی و کشاورزی قرقی صحبت کرد. در کتابچه تبادکان می‌خوانیم: «قدیم‌النسق است؛ نود خانوار از افشار و تاجیک سکنه دارد؛ ۱۰ خانوار از افشار است و مابقی تاجیک؛ یک رشته قنات دارد که باغات و مزروع آنها مشروب می‌شود. طول قنات تقریبا یک فرسنگ است. چهار نفر نوکر سواره از افشار دارد؛ معتدل است.»

با توجه به دو گزارش، نخستین ویژگی جغرافیایی قرقی را باید جمعیت فراوان و وسعت زیاد دانست. امروزه محدوده محلات مربوط به این روستای قدیمی چیزی حدود ۲۷۲‌هکتار است که باید آن را به‌نسبت زیاد بدانیم. در قدیم نیز قرقی را به سه بخش علیا، سفلی و حسین‌آباد تقسیم می‌کردند که همه، حکم یک روستای واحد را داشتند. وجود جمعیت زیاد، نشان‌دهنده ظرفیت بالای کشاورزی و وجود زیرساخت‌های مورد‌نیاز برای سکونت در قرقی است.

البته این جمعیت بالا، طبعا حواشی و مشکلات خاص خودش را هم دارد که در تاریخ قرقی دیده می‌شود و در ادامه به برخی از آنها خواهیم پرداخت. از نظر موقعیت جغرافیایی، طبق نقشه سال‌۱۳۴۰ خورشیدی که احمد ماهوان آن را در کتاب «تاریخ مشهد قدیم» آورده است، قرقی از طرف شرق به روستا‌ها و مزارع «نصرآباد»، «برقی» و «قصر»، از شمال به «سرطاوس»، از غرب به «فرخد»، «دروی شازده» و «شایه» و از جنوب به «کهنه‌گود»، «علی‌آباد» و «دهرود» مرتبط می‌شد.

وجود جمعیت زیاد و مزارع آباد، قرقی را به یک هدف ثابت و مهم برای غارتگری تبدیل می‌کرد

حکایت قلعه مستحکم «قرقی»

گفتیم که قدیمی‌ترین سند موجود و در دسترس برای مطالعه تاریخ قرقی، فعلا کتابچه تبادکان است. اما می‌توان شواهد تاریخی نسبتا درخوراتکایی درباره روزگار پیش از عهد ناصری هم یافت؛ به‌عنوان‌مثال حضور ۱۰‌خانواده از طایفه افشار می‌تواند نشانه‌ای از یک گزارش تاریخی باشد. تنها نیرو‌های نظامی روستا از این طایفه بودند و به نظر می‌رسد که آنها، به‌عنوان سکنه جدید وارد قرقی شده باشند. شاید در عصر نادرشاه افشار یا اوایل دوره قاجار.

از‌سوی‌دیگر، بقایای دیوار قدیمی دور روستا و باقی‌مانده برجی که مردم محلی به آن «یک‌لنگه» می‌گویند، خبر از وجود بارویی مستحکم در اطراف روستای قرقی می‌دهد. بارویی که احتمالا در برابر هجوم‌های مکرر تاریخی به این منطقه، از سوی ازبک‌ها و ترکمانان، به‌خوبی مقاومت می‌کرد و به‌نوعی، دژ دفاعی شمال‌مشهد محسوب می‌شد؛ شبیه موقعیتی که روستای آبکوه در غرب مشهد داشت.

وجود جمعیت زیاد و مزارع آباد، قرقی را به یک هدف ثابت و مهم برای غارتگری تبدیل می‌کرد و بدیهی بود که این وضعیت، باعث درگیری مداوم اهالی روستا با مهاجمان گوناگون می‌شد. در ایام گسترش ناامنی، مانند برهه تاریخی بین صفویه و افشاریه یا در جریان شورش‌هایی مانند شورش سالار در مشهد که امنیت به شکل وحشتناکی کاهش می‌یافت، مردم قرقی باید برای دفاع از روستا خون‌بهای سنگینی پرداخت می‌کردند.

این مقاومت‌های مداوم، از آنها مردمانی سخت‌کوش و مبارز ساخت که حاضر به تمکین در برابر تعدی و ستم نبودند و در ادوار بعدی، این مسئله در تقابل آنها با دست‌اندازی به املاک و اراضی‌شان نمود پیدا کرد.

چشم‌انداز تاریخی روستای بزرگی که امروزه بخشی از شمال مشهد است

 

«قرقی» در اسناد تاریخی

احتمالا مهم‌ترین مسئله درخورمطالعه درباره قرقی، با عنایت به اسناد موجود، مسئله درگیری‌های مداوم و اختلافات دیرپای اهالی این روستا با مناطق هم‌جوار بر سر محدوده زمین و مسئله آب است. نکته مهمی که نباید در مورد قرقی فراموش شود، محدودیت اراضی موقوفه در این‌روستاست که آن را از دیگر مزارع و روستا‌های هم‌جوارش متمایز می‌کند.

طبق گزارش رئیس اداره اوقاف ناحیه ۲ مشهد، در ۲۱‌خرداد‌۱۴۰۲، تنها  ۱۸‌ و نیم درصد اراضی قرقی موقوفه بوده و بقیه مالک خصوصی و دولتی داشته است؛ به‌همین‌دلیل در میان مجموعه اسناد آستان‌قدس‌رضوی، می‌توان شواهد متعددی مبنی بر اختلافات عمیق میان اهالی این روستا با نواحی هم‌جوارش یافت.

قدیمی‌ترین سند در‌این‌باره، سندی مربوط به سال‌۱۳۰۵‌خورشیدی است که در آن شخصی به نام «میرزا طاهر»، گزارشی مبنی بر درگیری بر سر حدود اراضی دیمه‌زار میان اهالی قرقی و نصرآباد ارائه کرده است. طبق محتوای این گزارش، اداره امنیه موظف می‌شود که شخصی به نام «سرجوخه‌مسلم» را به‌عنوان بازرس به قرقی بفرستد تا در این زمینه تحقیق کند (سند شماره‌۶۴۲۰۴ مرکز اسناد آستان‌قدس‌رضوی).

مسئله درگیری میان اهالی قرقی و مستأجر «مزرعه نصرآباد» که آن را از آستان‌قدس‌رضوی اجاره کرده بود، در سال‌های بعد هم ادامه یافت. مستأجر مزرعه نصرآباد در آن دوران، ورثه «حاج‌میرزا‌هاشم‌کلیددار» بودند (سند شماره‌۶۳۷۴۵ مرکز اسناد آستان قدس رضوی). در سال‌۱۳۰۹‌خورشیدی، بالا گرفتن دوباره درگیری، باعث ورود نیرو‌های نظامی به منطقه شد (سند شماره‌۹۵۷۲۶ مرکز اسناد آستان قدس رضوی).

در نگاه اول چنین به نظر می‌رسد که انگار وضعیت میان اهالی قرقی و مناطق هم‌جوار، دائما صورت درگیری و نزاع داشته است؛ اما با نگاه دقیق‌تر به محتوای اسناد، می‌توان به برخی دلایل این حساسیت و اعتراضات دائمی پی برد. در سال‌۱۳۱۴‌خورشیدی، «غلامحسین جهانگیر»، مأمور جمع‌آوری غله آستان‌قدس‌رضوی، در گزارش خود به مقامات بالادستی، به ظلم و تعددی شخصی به نام «میرزاآقا میرشاهی» اشاره می‌کند که مأمور امنیه در منطقه قرقی است و مردم از دست وی به ستوه آمده‌اند (سند شماره‌۱۰۰۲۹۶ مرکز اسناد آستان‌قدس‌رضوی).

وجود چنین افرادی طبعا بر دامنه اعتراضات می‌افزود و باعث حساسیت بیشتر مردم به اقدامات حکومت می‌شد؛ به‌همین‌دلیل در اسناد دهه‌۱۳۲۰‌خورشیدی و دوره بعد از سقوط رضاشاه دیگر مواردی از درگیری‌های این‌چنینی مشاهده نمی‌شود.

 

قدیمی‌ترین رویداد پلیسی در «قرقی»

یکی از اسناد درخورمطالعه در تاریخ قرقی، سندی مربوط به سال‌۱۳۴۳‌قمری (۱۳۰۳ خورشیدی) است که در آن به گزارش یک قتل در حمام این روستا اشاره شده است. مرتضی‌قلی‌خان‌طباطبایی، نایب‌التولیه وقت آستان‌قدس‌رضوی، در نامه‌ای به اداره امنیه شرق و استاندار وقت‌خراسان، خبر از وقوع قتلی می‌دهد که روستای قرقی را در آستانه یک درگیری شدید با روستای «کنوجرد» قرار داده است.

ظاهرا در حمام روستای قرقی، جنازه مقتولی را می‌یابند که به ظن اهالی، توسط تعدادی از اهالی کنوجرد که در روستا حضور داشته‌اند، به قتل رسیده است. اینکه آیا مقتول از اهالی روستای قرقی بوده است یا جای دیگر، دقیقا معلوم نیست و حتی گزارشی درباره فرجام این پرونده در اختیار نداریم؛ اما به‌هر‌حال می‌توان این گزارش را قدیمی‌ترین پرونده پلیسی باقی‌مانده در تاریخ قرقی قلمداد کرد.


* این گزارش سه‌شنبه ۲۴ مهرماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۳۳۴ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44