نوشته های آزیتا حسین زاده در سایت مشهد چهره
خاطره بوسه مشاور تولیت آستان قدس بر پیشانی شهید‌جمهور
یکی از معاونان از عنوان «آیت‌الله» برای شهید استفاده کرد که ایشان در پاسخ سریع موضع گرفت و گفت: من راضی نیستم کسی در گفتار یا در مکاتبات اداری عنوان آیت‌الله را برای من که طلبه‌ای بیش نیستم، به کار ببرد.
اختراع سعید مرتضوی مشکل باتری‌های آلمانی را حل کرد
سعید مرتضوی مخترعی است که از آلمان، اتریش و آمریکا پیشنهاد کار داشته، اما نپذیرفته است، او معتقد است: از نگاه من، آدم موفق کسی است که زندگی آرامی داشته باشد و در‌کنار خانواده‌اش خوشحال باشد.
برشی از زندگی شهیدمرتضی محمود‌زاده‌وزیری
راضیه عرفانیان از همسر شهیدش می‌گوید: در همان زمان کوتاهی که می‌آمد، حواسش خیلی به من بود. هر بار که به خانه می‌آمد، می‌نشست کنارم و می‌گفت بیا برای من صحبت کن و درددل‌هایت را بگو. اگر مشکل و کمبودی داری بگو که رفع کنم.
کاراته برای خواهران وفا مسیر روشنی دارد
یگانه و سوگند وفا، خواهران قهرمان کشوری و بین‌المللی با حمایت مربی کاربلد و پدر و مادری که به ورزش آنها بسیار اهمیت می‌دهد، حسابی افتخارآفرینی کرده‌اند و کلی مدال استانی و کشوری و بین‌المللی دارند.
بانوی محله شاهد بدون سرمایه اشتغال‌زایی کرده است
زهرا صحرایی معتقد است اگرچه این کار سود زیادی ندارد، برای زحمتی که دارد برکت عجیبی با خودش دارد و تاکنون خیلی از آرزو‌های خودم و بچه‌هایم را برآورده کرده‌ام.
هنر دستم زیر پای زائر امام رضاست
رضا صولانی می‌گوید:من لیاقت این را داشتم که دست‌های من زیر پای مسافر و زوار امام‌رضا (ع) باشد؛ هم اویی که به نشان ارادت، همان سنگ‌ها را می‌بوسد و پیشانی‌اش را هم روی آن سنگ‌ها می‌گذارد.
بی‌بی! دیدی معلم شدم
نمی‌دانم چه نیرویی می‌تواند معصومه حسن‌پور را در قامت معلم، از محله هاشمیه مشهد به مدت شش‌سال هر‌روز تا مدرسه‌ای دور بکشاند؛ معلمی که روزی قرار بود به کانادا مهاجرت کند. به‌جز سه‌سالی که در مالزی زندگی کرده است، پنج‌سال در یکی از مدارس مصلی‌نژاد مشهد معاون بوده و پیش از آن هم تدریس در زابل و تهران و کرج را تجربه کرده است.
کشتی گیران محله خاتم الانبیا(ص) دست پر از روسیه برگشتند
تیم روسیه که جزو قدر‌های کشتی جهان است، از‌طریق باشگاه (جی‌وی‌ال) از بچه‌های محله خاتم‌الانبیا (ص) دعوت کرد که در مسابقات بین‌المللی این کشور حضور یابند.۱۶فروردین مسابقات در مسکو برگزار شد.
ماجرای هفتاد‌و‌دومین پیکر
شهید غلامحسین رئوف‌مبینی قوانین خاصی در زندگی داشت. اهل کوه‌نوردی بود و با بزرگانی مانند عباس جعفری برای کوه‌نوردی همراهی می‌کرد. جمعه‌هایش برای صله ارحام بود. بیشتر روز‌ها را روزه بود.
پس‌لرزه‌های اسارت پس از ۳۳ سال
سرهنگ محمد باری، از فرماندهان جبهه و جنگ، از روز‌های سرد دی‌ماه ۶۰ تا ۲۹مرداد۶۹ همراه هشت‌سربازش اسیر شد؛ اسارتی که دردش از درد‌های بسیار زمان رزمندگی‌اش چندین‌برابر بدتر بود.