کد خبر: ۱۲۹۲۶
۲۸ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰
فلسفه و ریاضی دوست داشتم اما شاعر شدم

فلسفه و ریاضی دوست داشتم اما شاعر شدم

هادی رضایی، جوان محله طلاب شاعری است که این روزها بیشتر شعر سپید می‌سراید چون اعتقاد دارد محدود نبودن شعر نیمایی و سپید، دست شاعر را برای بیان حرف‌هایش باز می‌گذارد.

محله طلاب از شاعران بسیاری برخوردار است که در کوچه‌پس‌کوچه‌های آن، واژه‌‏ها به هم بافته می‌شود و این اشعار در هم بافته شده، زندگی می‌‏سرایند. هادی رضایی یکی از همین شاعرانی است که شنیدن ماجرای شاعرشدنش خالی از لطف نیست.

این جوان ۲۲ ساله ساکن محله طلاب مشهد است و دانشجوی کارشناسی مهندسی صنایع. فرزند آخر خانواده‌ای ۶ نفره که در مراحل مختلف زندگی حمایت او را برعهده داشته‏‌اند. امروز او مهمان همه ما و هم محله‌‏ای‏‌هایمان است که خواندن مصاحبه‌اش خالی از لطف نیست.

صد سال دارم، سودی نبردم
صد سال دارم، سودی نبردم
صدچاره کردم، بویی نبردم
برجو نشستم، جویی پر از آب
پرسیدم از خود، کجای کارم...

رضایی صحبت‏‌هایش را باخواندن این شعر آغاز می‌‏کند و می‌‏گوید: این نخستین شعری بود که سرودم. البته قبل از آن هم شعرهایی با خود زمزمه می‏‌کردم که بر روی کاغذ نیاورده بودم. یادش به‌خیر آقای سیفی، معلم ادبیات اول راهنمایی در مدرسه نمونه مردمی برزگر بود.

او یک روز در کلاس اعلام کرد که هرکدام از دانش‌آموزان بتواند شعری بسراید برای او نمره کلاسی در نظر می‌گیرد. من هم دست به قلم شدم و چون با اصول ابتدایی سرودن شعر آشنایی نداشتم شعری بی‌وزن و قافیه سرودم. وقتی آن را سر کلاس خواندم معلم خیلی تشویقم کرد و با اختصاص وقت‌ خارج از کلاس، به چند نفری که مثل من شعر سروده بودند وزن و قافیه را آموزش داد.

از دستان استاد شفق هدیه می‌گرفتم

شاعر جوان محله ما می‌گوید: برای نخستین‌بار در انجمن شعر بسیج زیر نظر آموزش‌وپرورش ناحیه ۵ شرکت کردم و در آن زمان به دنبال آشنایی با سیداحمد حسینی که یکی از دبیران ادبیات در دبیرستان‌های مشهد بود توانستم وارد دنیای شعر شوم.

برای گرفتن راهنمایی‌های لازم هم روزی چندبار ارتباط تلفنی یا حضوری با او برقرار می‌کردم. بعد از چند هفته با راهنمایی‌های او وارد انجمن ادبی حرم مطهر شدم. یادم می‌آید آن روز‌ها بیشتر اشعار مذهبی می‌سرودم و هر هفته از دستان استاد شفق کتابی هدیه می‌گرفتم. البته از برنامه‌های انجمن‌های نگارخانه میرک و مهاجران افغانی در طلاب نیز بهره می‌بردم.

درحرم بیشتر اشعار مذهبی می‌سرودم و هر هفته از دستان استاد شفق کتابی هدیه می‌گرفتم

 

۴ مقام دانش‌آموزی کسب کردم

او با اشاره به اینکه ورود به مقطع دبیرستان، سبک شعری‌ام را به غزل آزاد تغییر داد، در مورد مسابقات شعری که در آن دوره برگزیده شده بود این‌گونه توضیح می‌دهد: با ورود به مقطع متوسطه شرکت در مسابقات شعر دانش‌آموزی نیز آغاز شد.

سال اول در مسابقات کشوری شعر دانش‌آموزی که در تبریز برگزار شد توانستم مقام اول را کسب کنم، رتبه‌ای که در چهار سال تحصیل در مقطع دبیرستان و پیش‌دانشگاهی تکرار شد. وقتی از او درباره الگوهای شعری‌اش سوال می‌کنم این‌گونه پاسخ می‌دهد: در دوره‌های مختلف از الگوهای زیادی برای شعر بهره بردم که شاید برخی از آن‌ها را در حال حاضر تأیید نمی‌کنم. در دوره‌های مختلف سنی از اساتیدی همچون غلامرضا شکوهی، قیصر امین‌پور، سهراب سپهری، اخوان‌ثالث، جواد گنجعلی (کتاب چهارم شخص مفرد)و... الگو گرفته‌ام.

 

شعر سپید می‌سرایم

هادی رضایی این روزها بیشتر شعر سپید می‌سراید چون اعتقاد دارد محدود نبودن شعر نیمایی و سپید، دست شاعر را برای بیان حرف‌هایش باز می‌گذارد. او بیشتر اوقات فراغتش را به سرودن شعر و نوشتن داستان اختصاص می ‌دهد و گاهی نیز سرودن ترانه برای خوانندگان و نوازندگی پیانو را در برنامه‌هایش می‌گنجاند. 

 

* این گزارش یکشنبه، ۲۹ بهمن ۹۱ در شماره ۴۳ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44