تعدادی از کارمندان و پزشکان بیمارستان طالقانی که درد و رنج بیماران را از نزدیک دیده بودند انجمنی برای حمایت از مسلولین تشکیل دادند و به مرور زمان تعداد زیادی از مسلولین استان خراسان را تحت پوشش قرار دادند.
رضا باقرزاده میگوید: بخش اورژانس یکی از بخشهای تلخ بیمارستان ابنسیناست؛ ما بیماران را در بدترین حال ممکن پذیرش میکنیم. سه چهار سال است شمارش دفعاتی که از دست بیماران کتک خورده ام، از دستم خارج شده است!
آمنه درستکار میگوید: اگر بگویم رنج و درد نبوده است، دروغ گفتهام. مگر میشود جابهجایی یک مرد آن هم با صدکیلو وزن سخت نباشد؟ مگر میشود بستری شدنهای دوسهماهه در این بیمارستان و آن بیمارستان رنج نداشته باشد؟
دفتر توسعه و تسهیلگری محلات سجادیه، جلالیه، کوی سلمان و حسینآباد در منزلی قدیمی که برای اهالی محله آشنا و پرخاطره است. اینجا کلاسهایی کاربردی برگزار میشود که اتفاقا مورداستقبال اهالی نیز هست که در گزارش اشاره شده است.
آذر وکیلی، دخترخوانده بدرالزمان تیمورتاش تعریف میکند: زمانی که دانشکده تأسیس شد، مردم برای مشکلات دندانهایشان نمیرفتند دانشکده. خانم دکتر ماشین رایگان در نظر میگرفت که مریضها را ببرند و بیاورند.
پروفسور علی شاملو میگوید: پدرم همیشه به من توصیه میکردند طبابت را صبح زود شروع کن. چون بیماران شب تا صبح را با درد گذراندهاند و طاقت ندارند بیشتر از این صبرکنند.
حرفهای این پزشک به دل بیماران سرطانی مینشیند، چون خودش هم مبتلاست. او همه عمرش را برای درمان بیماران سرطانی گذاشته است، اما چندسالی است که خودش با بیماری سرطان دستوپنجه نرم میکند.