کسب و کار

سرای وزیر نظام، پاتوق کفاش‌های قدیم بود
حاج‌اکبر نعیمی‌پور تعریف می‌کند: وقتی کفش ملی سال ۱۳۴۵ آمد، در کمتر از دوسال بیشتر کارگاه‌ها تعطیل شدند. کفش ملی ده‌بیست شعبه اطراف حرم زد. مجبور شدم دور کفاشی را خط بکشم.
بازاری‌های اطراف حرم معتقدند سواد تأثیری در کارشان ندارد
پیرمرد نوغانی که اعتقادی به داشتن سواد بین کاسبان ندارد، اضافه می‌کند: قدیم در کلاس‌ها به شاگردان درس اخلاق، ادب و فرهنگ می‌دادند، اما امروزه همه چیز شده ریاضی، شیمی، فیزیک و... که به هیچ دردی نمی‌خورد!
کاسب‌هایی که قیدفروش سیگار را زده‌اند
رضا غلامیان می‌گوید: سن استعمال دخانیات متأسفانه کمتر شده و به دانش‌آموزان مدارس ابتدایی رسیده است. خبر بد دیگر اینکه در سال‌های اخیر بین بانوان هم رواج بیشتری یافته است.
هادی پیوندی، توان‌یاب کارآفرین نان بازویش را می‌خورد
هادی این طرح را به‌صورت آزمایشی روی نوع دیگری از ماهی‌های زینتی در دیگر سالن‌های تکثیر خود با موفقیت اجرا کرده و حالا در‌نظر دارد با جلب حمایت نهاد‌ها، این طرح را گسترده‌تر اجرایی کند تا بتواند به تکثیر این نوع ماهی تا مرز ۵۰ هزار در سال برسد.
میراث‌دار «هرکاره» در خاندان سنگی
سیدمجید سنگی نسل پنجم از خانواده‌ای است که حرفه‌شان سنگ‌تراشی بوده است.
حاج محمود، قدیمی‌ترین کاسب چهارراه زرینه
حاج‌محمود نصیری می‌گوید: آقای وارسته، خواروبارفروش محل دوسه‌سال بعد از من به این اینجا آمدند. مرحوم‌حاج‌آقای‌سیادت متولی اصلی چاپخانه سیادت نیز از قدیمی‌های محله بودند.
تراش خاطرات نجار قدیمی خیابان ایثار
حاج‌محمدرضا نصراللهی تعریف می‌کند: حاج‌اصغر بستنی دقت، یک دوچرخه داشت؛ از آن دوچرخه‌های دومیل تو‌پر. فصل توت که می‌شد، می‌رفت توت می‌تکاند و می‌ریخت توی طبق.