پدر شهید

از اینکه پسرم را به جبهه بردم ناراحت نیستم
علی‌اکبر صمد‌یان، همراه با فرزند شهیدش غلامرضا صمد‌یان در عملیات‌ شرکت می‌کرد، او می‌گوید: پسرم به مشهد آمد‌ه بود. با او تماس گرفتم و گفتم خود‌ش را برای عملیات کربلای ۱۰ به ما برساند.
جمع خانوادگی جباری‌ها در جنگ
خانواده جباری یکی از خانواده‌های ساکن در محله بهشتی هستند که جان و مالشان را در کفه اخلاص گذاشتند و تقدیم این آب و خاک کردند تا اجازه ندهند یک وجب از آب و خاک این مملکت دست بیگانگان بیفتد.
شهدای آرمیده در میدان نمایشگاه چه کسانی بودند؟
محمود اشرفی، قربانعلی میرانیان و یک شهید گمنام سال‌ها در میدان نمایشگاه مشهد آرمیده‌ بودند. سال‌ها اینجا قبرستان روستای امامیه و قاسم‌آباد بود و شهیدان را همین‌جا دفن می‌کردند.
پیکر محمدجواد ۱۲ سال پس از شهادت به خانه برگشت
شهید محمدجواد صالحیان همراه با برادرش جزء اولین جوانانی بودند که از مشهد به مناطق جنگی اعزام شدند، او در عملیات والفجر یک به شهادت رسید و پیکرش را دوازده سال بعد پیدا کردند.
شهید مهدی جودی ثانی، رنگ شاه‌توت‌ها را ندید!
سید‌حسین جودی‌ثانی می‌گوید: درخت شاه‌توت حیاط خانه‌مان را ۱۰‌سال پیش‌از شهادت سید‌مهدی، همراه او پیوند زدم. وقتی عزم آن سفر ۴۵ روزه را کرد، گفت «بابا! از این شاه‌توت‌ها برای من هم نگه دار.» اما رنگ شاه‌توت‌ها را ندید!
شهید حامد سامی‌نژاد ۷ سال مفقودالاثر بود
حامد سامی‌نژاد فقط ۱۵ سالش بود که از پشت میز و نیمکت هنرستان به جبهه رفت. در دومین عملیاتی که شرکت کرد، باران گلوله بر سرش بارید، میان مهلکه ماند و شهید شد.
شهید نوکاریزی تشنه بود اما نمی‌توانست آب بخورد
در مدت ۱۲ ساعت، محسن نوکاریزی زیر لب ذکر ائمه‌اطهار (ع) را می‌گفته و چند بار هم از فرمانده تیپ آب خواسته، اما به دلیل خونریزی شدید، آن‌ها نمی‌توانستند به او آب بدهند.