رضا زمانی با آنکه سن زیادی ندارد، آن زمانی را به یاد دارد که برخی لحافدوزها به خانهها میرفتند؛ هم پنبه میزدند و هم سفارش لحاف و تشک میگرفتند.
علیاصغر غفوریمقدم بستنیفروشی سیار را توی بشکههای چوبی شروع کرد و به مغازه بزرگی در خیابان شاهآباد یا همان علیمردانی فعلی در محله ایثار رسید که همیشه خدا صف مشتریهایش تا وسط بیستمتری میرسید.
محمد و علی بیگزاده دو برادری هستند که سالها است در خیابان رسالت با کار صادقانه برای خود اسم و رسمی پیدا کردهاند، آنها صداقت در کار را رمز موفقیت خود میدانند.
علی گلمحمدی این دستگاهها را بیشاز پنجاه سال قبل برای تولید جوراب خریده بود و تا دو سال قبل هم با آن جوراب تولید میکرد؛ اما با رفتن شاگردش، چون خودش دیگر توانی ندارد، کار متوقف شد و همچنان نخها بدون استفاده روی آن سوارند.
سیدرضا نجفپور با ۶۵ سال سن، جزو آخرین نسلی است که رادیوهای قدیمی را تعمیر میکنند. او سر تکان میدهد که «شغل من با گذشت زمان، مثل یخ آب شد»!
نور محمدنادرزاده، کاسب قدیمی محله صاحب الزمان از خاطراتش و سال ها کار با نمکهای بلورین برایمان میگوید
سرآتشیار علی اخلاقی افضلی میگوید: غواصی در سیلاب، کار بسیار خطرناکی است. میان آن گل ولای همه چیز پیدا میشود؛ از خاروخاشاک تا اشیای تیز و برنده. داخل سیلاب نه نوری هست نه نشانه ای، دید صفر است.