آخرین سال قبل از سقوط صدام با بچههای کشیکهفتم کفشداری حرم رضوی رفتیم، کربلا، وقتی وضعیت حرم امام حسین (ع) را دیدیم خیلی ناراحت شدیم.
هزینه هیئت را از مغازه اغذیهفروشی که دارم و کمکم جمع میشود، تأمین میکنم. خدا را شکر میکنم. به امید خدا تا زندهام مجلس امامحسین (ع) را برپا میکنم.
یکی از این آیینهای هیئت جاننثاران پنج بابالحوائج در ایام فاطمیه برگزار میشود. روز شهادت حضرتزهرا(س) چندصدهزارنفر از جایجای شهر، خود را به این مسجد میرسانند و برای عرض تسلیت محضر امام هشتم(ع) بهسمت حرم مطهر رضوی حرکت میکنند.
فاطمهخانم بعد میرود سراغ روضه های مرحوم سیدرضا مؤید که مستمع بسیار داشت و مجالسش زبانزد عام و خاص بود و امسال در خانهاش ادامه دارد. او این نکته را هم اضافه میکند که روضه های خانگی تعدادشان زیاد است، اما برنامهای منظم دارد و طوری تنظیم شدهاند که همزمان نباشند.
از وقتی یادش میآید، با قرآن انس و الفتی داشته است و روزی نبوده که شب شود و او چندصفحه از کلام خدا را مرور نکرده باشد؛ مروری عمیق تا بفهمد چه میخواند و از کلام وحی چه میخواهد. بانو معصومه برامکییزدی مادر شهیدان محمدرضا و محمدکاظم حیدری است. این مادر هفتادوششساله همه آرامش زندگیاش را مدیون انسی است که با قرآن دارد. سهسالی میشود که خانه این مادر پرشده از شور و گرمای حضور دختران و بانوان جوانی که رؤیای حفظ کل قرآن را در سر دارند.
اواخر دهه70 زمانی که اعضای جهادسازندگی خانههایشان را در محدوده جاهدشهر ساخته بودند، شرکت سرمایهگذاری خانهسازی ایران، شروع به ساخت مجتمع قائم(عج) در انتهای جاهدشهر میکند. این شرکت، مجتمع را در نمایشگاه بینالمللی مشهد به بازدیدکنندگان معرفی میکند و کسانی که خواستار خرید خانه هستند با پرداخت نقدی بخشی از مبلغ، خانهدار میشوند.
ساکنان اولیه بدون برق، گاز و تلفن در آن ساکن شده بودند. اکنون این مجتمع در میان آبادیها و ساختمانهای نوساز الهیه و اقدسیه رنگ باخته و مشکلات آنزمانش که دوری از مناطق مسکونی و تجاری بوده، برطرف شده و مشکلاتی ازجمله فرسودگی جایش را گرفته است. تعداد زیادی از ساکنان آنزمان نقل مکان کردهاند، اما بسیاری از آنها در قید حیات هستند و خاطرات شنیدنی و جالبی دارند.