از دغدغههای خانوادههای محلات کمبرخوردار، پیدا شدن سر و کله تابستان است و چگونگی پر کردن اوقاتفراغت تابستانهای کشدار. هزینه گزاف کلاسهای آموزشی و تفریحی یک سوی ماجراست، تهیه مواد اولیه برای آموزش یا ابزار آموزشی بخش دیگر این داستان. گرهی که اگر قرار به باز شدنش باشد، به دست آدمهایی از همین محلات باز میشود که درد همسایه را میفهمند. آدمهایی از همین جنس که بیهیچ چشمداشتی، فقط با هدف رضای خدا و خلق او وارد میدان میشوند؛ درست مثل آمنه چهارمحالی.
مسجد امام رضا(ع) بعد از پنجسال و چندینبار نیمهکاره رهاشدن بابت نبود بودجه، سرانجام در سال 1385 به بهرهبرداری رسید و حالا تبدیل به نقطه اتصال و همبستگی افراد محله الهیه شده است، مسجدی که از شورای اجتماعی محله الهیه و خیریه منتظرین ولیعصر(عج) تا مهدکودک قرآنی و مرکز ترک اعتیاد و دفتر همیاری شورای حل اختلاف را در دل خود جای داده است.
از سالها پیش فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی خود را از مسجد صاحبالزمان(عج) در محله کوی امیر المؤمنین(ع) شروع کرده است. ویژگی این فعال فرهنگی پیشکسوت این بوده که توانسته است فعالان فرهنگی و اجتماعی نسل جوان و قدیم را در کنار هم بنشاند و با استفاده از ظرفیت جوانان و تجربه پیشکسوتان، اتفاقات خوبی را در محله رقم بزند.جواد عادلیزاده، بازنشسته اداره میراث فرهنگی صنایع دستی وگردشگری خراسان رضوی، است.
شهرآرامحله از همان بدو تولد تا به امروز با وجود هممحلهایهایش نفس میکشد. ارتباطی که اگر بریده شود دیگر شهرآرامحلهای هم وجود ندارد. صفحات هفتهنامه ما همیشه پر بوده از داستان زندگی آدمها. آنها هستند که به این صفحهها جان دادهاند. ورزشکارها، هنرمندها، مغازهدارها، پیرها و جوانها. هر آدمی داستان خودش را دارد. داستانی که باید شنیده و خوانده شود. در سالگرد انتشار روزنامه شهرآرا و ضمیمه هفتگی شهرآرامحله باز هم بهسراغ آدمها رفتیم. اینبار نور را روی زندگی ساکنانی از منطقه6 انداختیم که بیشتر در تاریکی پشت صحنه بودند.
مبدا حرکت، دریاچه «چشمهسبز» در گلمکان است. دریاچهای که در رشتهکوههای بینالود قرار دارد و محلیها به آن «چشمهسوز» هم میگویند. 14سالی میشود که ورزشکارانی از سراسر کشور در روز بزرگداشت فردوسی در این مکان گرد هم میآیند، آنها مقداری از آب چشمه را که مظهر تقدس و پاکی است برمیدارند و تا آرامگاه فردوسی میدوند و مقبره حکیم سخن را با این آب زلال شستوشو میدهند. در نقطه آغاز این برنامه که با نقالی و شاهنامهخوانی آغاز میشود، ورزشکارانی از همه اقوام حضور یافتهاند، از کرد، کرمانج و گیلکی تا آذری، لر، بلوچ و خراسانی آمدهاند تا ارادت خود را به بزرگترین حماسهسرای دوران ابراز کنند.
هنوز هم «وطن» را با بغض ادا میکند. لباسهای نظامیاش بعد از بازنشستگی دم دست است و گاهی آن را میپوشد. اگر میان این لباس نظامیپوشیدنهایش فاصله بیفتد همسرش میگوید دلم برای آن لباست تنگ شده است.
زاده طرق است و ساکن آن. در لشکر77 کاری میکند که کسی جرئت نکند از طرق بد بگوید. سربازی اگر از طرق باشد میگویند این همشهری جناب سرهنگ است. او چند سالی است که در محله سنگر تازهای پیدا کرده است تا در آن خدمت کند. سرهنگ احمد حسن زاده هیئت امنای مسجد است و مسجد ابوالفضلی طرق و بچههای محل، آقا سرهنگ را خوب میشناسند.
زمین مسجد علی اصغر(ع) سال۱۳42 توسط مرحوم آقای «احمدی» وقف و به همت ساکنان محله در یک طبقه با زیربنای 120متر بهشکل شیروانی ساخته شد. نیمطبقهای هم در زیرشیروانی بود که برای خواهران استفاده میشد. سال1385 به همت هیئت امنای مسجد و کمک مردم همین محله مسجد بازسازی و در 4طبقه ساخته شد که هر طبقه آن 180متر زیربنا دارد.