فعال فرهنگی

 ابرار، خیابان استخر شهید قربانی
وارد پنجتن 48 که بشوید،‌ در شهید قربانی3 به خیابان ابرار می‌رسید، این خیابان بخشی از محله شهید قربانی است و روزگاری در آن گندم،‌ جو و جارو کشت می‌شده است. این محدوده در گذشته روستامانند بوده و آب و برق و گاز نداشته است. گفته می‌شود آب این خیابان در گذشته نه‌چندان دور مالک شخصی داشته و از اهالی بر حسب میزان مصرف پول می‌گرفته است. خیابان ابرار در کنار همه مجموعه‌های فرهنگی‌ای که دارد، ‌از آذرماه امسال صاحب تنها مجموعه‌ آبی منطقه4 می‌شود.
خواستگاری ساده بعد از زیارت امامزاده
با خوانده‌شدن خطبه عقد پیوندی جاودان بین این زوج جوان شکل گرفت اما بخش شنیدنی ماجرا این است که محمد در آن روز حتی حاضر نشد از مرخصی استحقاقی‌اش استفاده کند، مبادا کار زمین بماند. محمد رفعتی دراین باره می‌گوید: روز عقدمان، روز شیفتم بود. معمولا روز کاری ما از ساعت هفت صبح امروز تا هفت صبح فرداست و من می‌دانستم روز عقدم باید در محل کارم حاضر باشم. برای همین روز قبل آرایشگاه ساده‌ای رفته بودم. خانواده هم قرار بود کت و شلوارم را با خودشان بیاورند. وقتی برای گرفتن مرخصی ساعتی نزد مافوقم رفتم و گفتم قرار است در مراسم عقدی که در حرم برگزار می‌شود حاضر شوم، باور نمی‌کرد عقد خودم باشد و من سر خدمتم باشم!
زندگی‌، قبل و بعد از آشنایی با خانم اکبری
شایان‌منش که بین بچه‌های بهزیستی به خانم اکبری معروف است، تعریف می‌‎کند: خانم‌های بسیج را به اردوی زیارتی قم و جمکران برده بودم که بچه‌ها زنگ زدند و گریه‌کنان می‌گفتند بهزیستی گفته باید مستقل شویم و این موضوع برای ما سخت است. حق هم داشتند. دختر هجده‌ساله کجا برود و چطور زندگی‌اش را اداره کند. البته آن‌طور نیست که بهزیستی درکل رهایشان کند. حمایت‌هایی دارد اما کافی نیست و این بچه‌ها هم در معرض آسیب‌های زیادی قرار دارند. از فکر و خیال، شب خوابم نمی‌برد و با خودم می‌گفتم این چه قانونی است.
تابستان‌ دختران محله علیمردانی  با کلاس‌های خانم چهارمحالی داغ شد
از دغدغه‌های خانواده‌های محلات کم‌برخوردار، پیدا شدن سر و کله تابستان است و‌ چگونگی پر کردن اوقات‌فراغت تابستان‌های کشدار. هزینه‌‌ گزاف‌ کلاس‌های آموزشی و تفریحی یک سوی ماجراست، تهیه مواد اولیه برای آموزش یا ابزار آموزشی بخش دیگر این داستان. گرهی که اگر قرار به باز شدنش باشد،‌ به دست آدم‌هایی از همین محلات باز می‌شود که درد همسایه‌‌‌ را می‌فهمند‌‌. آدم‌هایی از همین‌ جنس که بی‌هیچ چشم‌داشتی، فقط با هدف رضای خدا و خلق او‌ وارد میدان می‌شوند؛ درست مثل آمنه چهارمحالی.
کارگشایی در خانه خدا
مسجد امام رضا(ع) بعد از پنج‌سال و چندین‌بار نیمه‌کاره رهاشدن بابت نبود بودجه، سرانجام در سال 1385 به بهره‌برداری رسید و حالا تبدیل به نقطه اتصال و همبستگی افراد محله الهیه شده‌ است، مسجدی که از شورای اجتماعی محله الهیه و خیریه منتظرین ولی‌عصر(عج) تا مهدکودک قرآنی و مرکز ترک اعتیاد و دفتر همیاری شورای حل اختلاف را در دل خود جای داده‌ است.
خادم مسجد؛ میانجیگر اختلافات
از سال‌ها پیش فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی خود را از مسجد صاحب‌الزمان(عج) در محله کوی امیر المؤمنین(ع) شروع کرده است. ویژگی این فعال فرهنگی پیش‌کسوت این بوده که توانسته است فعالان فرهنگی و اجتماعی نسل جوان و قدیم را در کنار هم بنشاند و با استفاده از ظرفیت جوانان و تجربه پیش‌کسوتان، اتفاقات خوبی را در محله رقم بزند.جواد عادلی‌زاده، بازنشسته اداره میراث فرهنگی صنایع دستی وگردشگری خراسان رضوی، است.
همکاران وفادار پشت صحنه
شهرآرامحله از همان بدو تولد تا به امروز با وجود هم‌محله‌ای‌هایش نفس می‌کشد. ارتباطی که اگر بریده شود دیگر شهرآرامحله‌ای هم وجود ندارد. صفحات هفته‌نامه ما همیشه پر بوده از داستان زندگی آدم‌ها. آن‌ها هستند که به این صفحه‌ها جان داده‌اند. ورزشکارها، هنرمندها، مغازه‌دارها، پیرها و جوان‌ها. هر آدمی داستان خودش را دارد. داستانی که باید شنیده و خوانده شود. در سالگرد انتشار روزنامه شهرآرا و ضمیمه هفتگی شهرآرامحله باز هم به‌سراغ آدم‌ها رفتیم. این‌بار نور را روی زندگی ساکنانی از منطقه6 انداختیم که بیشتر در تاریکی پشت صحنه بودند.