شکورزاده میگوید: بنده برای جمعآوری ترانههای روستایی در یک سفر پانزدهروزه به همراه تنی چند از دوستان از مشهد پیاده بهسوی نیشابور رفتم و از نیشابور به تربت و از تربت به مشهد. در حدود هفتاد و چند فرسخ پیاده رفتیم و در هر روستایی پیرزن یا پیرمردی را که میدیدیم از ایشان خواهش میکردیم شعری با ترانهای برایمان بخواند و آنها را ثبت و ضبط میکردیم و اگر مجلس عروسی یا مرگی بود، شرکت میکردیم. گاهی هم در قهوهخانهها میرفتیم و مطالبی که به کارم میآمد یادداشت میکردم.
طبق گفته اهالی، سیل دهههای گذشته سیستان و بلوچستان منجر به مهاجرت عشایر و دامداران آنجا به روستایی در نزدیکی مشهد شده است. اهالی این روستا وضع مالی خوبی ندارند اما در رشته سوزندوزی هنرمند هستند. محمود مدرس تربتی و منیره سلیمآرونی زن و شوهر خیری هستند که کارگاهی در روستا اجاره کردند، پارچه و نخ برای خانمهای روستا تهیه میکنند و کار را پس از دوخت از آنها میخرند. برند پارچههای سوزن دوزی بانوان این روستا "پبرادوچ" است.
از زمانی که به این محله آمدیم به رصد کردن مشکلهای بانوان که همیشه دغدغهام بود پرداختم. در این محله چند مشکل وجود دارد، اول خشونتهای خانگی بعد هم فقر فرهنگی، اعتیاد و مشکلهای معیشتی. به این نتیجه رسیدم که اگر روی فرهنگ و توانمندسازی دختران و مادران کار کنم مشکلها کمتر خواهد شد زیرا معتقدم در صورتی که بانوان و دختران باسواد در جامعه بیشتر باشند میتوانند بایدها و نبایدها را در تربیتشان لحاظ کنند.