بیش از ۲۰ سال است در محله رازی سکونت دارد. متولد ۱۳۳۹ است و در دوران قبلاز بازنشستگی، مدیر و معاون پرورشی مدرسه بوده است و همین روحیه فرهنگی باعث شده بعداز خداحافظی از کارش در سال ۸۶، همچنان به فعالیتهایش ادامه دهد، اما اینبار در محل زندگیاش.
خودش میگوید: «در هر شرایطی باشم باز هم تمایل به انجام کارهای فرهنگی در وجودم هست. پرداختن به برنامههای دینی و ورزشی نیز بخش دیگری از علایق من است.»
بهواسطه همین خلق وخوست که فاطمه جعفری حالا نهتنها رابط ورزشی و فرهنگی شهرداری و مردم محلهاش به حساب میآید و دبیر کانون زیارت در مساجد امام سجاد (ع) و المنتظر نیز هست، بلکه بانوان بسیاری حتی از مناطق دیگر او را میشناسند و هرچندوقتیکبار برای شرکت در برنامههای دستهجمعی، به گوشی او زنگ میزنند و میگویند: «اسم ما رو هم بنویس.»؟
شروع کار جعفری در محله رازی برمیگردد به زمانی که بعد از سالها خدمت فرهنگی و در زمانی که فرصت پیدا میکند به خودش بپردازد، میرود کلاس شنا و آموزش میبیند.
بعد از آن با دیدن خانمهایی در اطراف خودش که مسن بودهاند و پادرد داشتهاند، عزمش را جزم میکند تا آنها را به استخر ببرد.
با مدیران مجموعههای آبی صحبت میکند و بعد از شناسایی مجموعههایی که حاضر میشوند در قبال مراجعه گروهی بانوان، هزینه کمتری بگیرند، خانمها را به همان استخر میبرد. خودش میگوید: «بهدنبال وجه مادی این کار نبودم؛ حتی افراد بیبضاعت را رایگان میبردم.
تا اینکه مسجد امام سجاد (ع) من را بهعنوان رابط ورزشی به مجموعههای ورزشی معرفی کرد. مرحله بعدی نیز مرتبطشدن با شهرداری بود که بهعنوان رابط آنان با استخرها و مجموعههای آبی تعامل برقرار کردم و بلیت استخر را به قیمت بسیار کم برای خانمها تهیه میکردم.»
چندین دفتر دارد که اسامی و تلفن چند هزار خانم در آنها دیده میشود؛ خانمهایی که نه فقط از اهالی قاسمآباد که از مناطق دیگر و حتی از روستاهای اطراف مشهد هستند. جعفری که اوایل کار، شماره تلفن همراهش را به چند خانم داده بوده، به گفته خودش بعد از مدت کوتاهی متوجه میشود شمارهاش مثل نقل و نبات بین خانمها دستبهدست شده است.
بعد از آن بانوان بسیاری با او تماس میگیرند و اظهار تمایل میکنند که در برنامههای ورزشی که گروهی و با هزینه اندک برگزار میشد، شرکت کنند. اینطور میشود که شماره تلفنش را اختصاص میدهد به کارش. حالا دیگر شب و روز ندارد. حتی آخر شبها هم تلفنش زنگ میخورد و یکی از پشت خط میگوید: «میخوام در برنامههاتون باشم.»
به گفته خودش «موقع اجرای برنامهها هم خانمها را رها نمیکردم و میگفتم میخواهم جهیزیه درست کنم. هرکسی دوست دارد آستین بالا بزند. خانمها هم کمک میکردند.»
میخندد که: «بهمرور خانمها عادت پیدا کردند به این برنامهها و رهایم نمیکردند. تماس میگرفتند و میخواستند اردو و برنامههای تفریحی هم برایشان بگذارم.»
در ادامه همکاریاش با شهرداری، رابط ورزشی منطقه میشود و زیر نظر مسئول تربیتبدنی، خانمها را در رشتههای مختلف والیبال، بسکتبال، هندبال و... برای مسابقات آماده میکند. هرساله برنامه مسابقات که به پایان میرسد، ارتباطش را با نیروها قطع نمیکند؛ آنها را گروهبندی میکند تا برای مسابقات سال آینده آماده شوند.
جعفری با شوق میگوید: «به فکرم رسید حالا که میشود با خانمها اینقدر خوب کار کرد خوب است کار زیارتی را هم راه بیندازم. بعد از آن بهدنبال پیداکردن ماشینی با اجاره مناسب رفتم تا بتوانم از آنها سرویس ارزانتری بگیرم. به خانمها میگفتم با جمعکردن فامیل و اقوام خود، گروه تشکیل دهید و با شرکت در این برنامه هم زیارت بروید و هم صلهرحم انجام دهید.»
«اوایل، سختی کار پیش چشمم میآمد و با خودم تصور میکردم از پس سرجمعکردن خانمها برنمیآیم، اما بعد که آنها را گروهبندی کردم و برایشان سرگروه گذاشتم، کار راحتتر شد. از دخترانم هم کمک گرفتم.
الان کار روی غلتک افتاده است و برای برنامهها فقط با سرگروهها ارتباط میگیرم؛ آنها هم برنامه را به زیرمجموعه خود منتقل میکنند. اینکه بتوانم گروهها را برای زیارت به حرم ببرم جزو آرزوهایم بوده که شکر خدا تحقق پیدا کرده است.»
روزی را به خاطر دارد که از فرهنگسرای زیارت با او تماس میگیرند و میگویند میتوانی ما با همکاری کنی؟ حدود دوماه دست نگه میدارد، چون نگران این بوده که شرعا نتواند وظیفهاش را درست انجام دهد. بعد از دو ماه کلنجار رفتن با خودش، میرود فرهنگسرا مصاحبه میدهد و پذیرفته میشود.
الان شش ماه است که بهعنوان دبیر کانون زیارت در مسجد امام سجاد (ع) فعالیت میکند و تاکنون توانسته برنامههای بسیاری را از طرف این فرهنگسرا برای خانمها برگزار کند، ازجمله در دهه کرامت، روز عید غدیر، ایام ماه رمضان، روز عرفه که از هرکدامشان خاطرههای ریزودرشت زیبایی دارد.
اوایل، سختی کار پیش چشمم میآمد و با خودم تصور میکردم از پس سرجمعکردن خانمها برنمیآیم
همسرش یکی از اعضای هیئتامنای مسجد امامسجاد (ع) است و درزمینه فعالیتهایی که توسط جعفری در مسجد اجرا میشود، با او همکاری میکند.
مسجد المنتظر نیز یکی دیگر از مساجدی است که این بانوی فعال محله رازی با فرماندهان بسیج آن در قسمت خواهران همکاری خوبی برقرار کرده و بهتازگی برنامههای فرهنگسرای زیارت را در آنجا هم برگزار میکند. بهطوریکه فقط با گذشت دو ماه از اجرای برنامهها، این مسجد توانسته رتبه سوم را بین کانونهای سطح شهر به دست آورد.
از آرزوهایش این است که روزی برسد که قاسمآباد، قطب فرهنگی زیارتی در سطح شهر شناخته شود. از ته دل و عاشقانه میگوید: «دلم میخواهد روزی آنقدر زائر از قاسمآباد به حرم ببرم که در حرم را ببندند و بگویند دیگر کسی را راه نمیدهیم.»
او در پایان گفتگو به این نکته اشاره میکند که: «در تمام محلات، نیروهای فعال و خادم وجود دارند که حاضرند دستاندرکار برنامههای فرهنگی باشند؛ فقط شهرداری باید دستشان را بگیردو آنها را سازماندهی و توانمند کند.»
زهرا زندی یکی از دختران خانم جعفری است که با او در مصاحبه حضور یافته است. وقتی قرار میشود از فعالیتهای مادرش حرف بزند، میگوید: «از پیش از بازنشستگی مامان، به او کمک میکردم. هربار بچهها را اردو میبرد اگر با مدرسه خودم تلاقی نداشت، من هم با او میرفتم.»
او که در حال حاضر دانشجوی کارشناسیارشد فقهومبانیحقوق است، خودش نیز جزو فعالان فرهنگی دانشگاه بهشمار میآید و علاوهبر آن همراه خواهرش در برنامههای مختلفی که مادرش اجرا میکند، هرکاری از دستشان بربیاید انجام میدهند.
* این گزارش چهارشنبه، ۲۰ آذر ۹۲ در شماره ۸۱ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.