«سفیران هدایت» یکی از فرصتهای زندگی کیخائی بود، درست همان سالی که در مقطع ارشد رشته نرمافزار قبول شد. دوراهی سختی بود و علیرضا طلبگی را انتخاب کرد و حالا پساز یازدهسال در نقطهای که دلش میخواسته ایستاده است.
در مسجد امام زینالعابدین(ع) هم رد پای خیران مشهود است که با خدای خود معامله کردند. دعای کمیل با پذیرایی ساده برگزار میشود و بعد از دعای ندبه هم با کمک خیَرها سفرهای پهن میشود.
کنیزرضا علیجانی تعریف میکند: دو دختر هشتساله که برای اردو به بوستان ریحانه آمده بودند، جلو آمدند و گفتند پول کمی دارند و خجالت میکشند اسکناس ۵ هزارتومانیشان را به ما بدهند. بوسیدمشان و گفتم «نیتتان مهم است.»
نجمه ساده میگوید: تا قبل از تشکیل پاتوق، دختران با این نظم و تربیت و با این تعداد در مسجد فعال نبودند. از سال گذشته که گروه شکل گرفت، توانستیم برای آنها فعالیتهای مختلفی تعریف کنیم.
خانم سعیدی مقدم که همسرش به دلیل شغلش کمترین حضور ممکن را در خانه دارد و عملا در اداره زندگی و رهبری بچهها دست تنهاست، هیچ گلایهای ندارد و قاطعانه پای انتخابش ایستاده است.
دغدغه علیاکبر یوسفی جذب نوجوانان به مسجد است. او معتقد است: مسجد نباید خانه سالمندان شود؛ مسجدی پویاست که جوانان به آن رفتوآمد داشته باشند و امور را بهدست گیرند.
زهرا غلامیمقدم میگوید: وظیفه انسانی و اخلاقیمان ایجاب میکرد که کاری برای مردم جنگزده لبنان و فلسطین انجام دهیم. پخت آش و فروشش مطرح شد و همه بانوان به نوعی پای کار آمدند.