عارفه شاهدیفر، یکی از نوجوانان خیابان ۱۹ بهمن در محله نیروی هوایی، است که برای زبان شیوا و ایدههای خلاقانهاش در ارتباطگیری با همسنوسالانش بسیار موفق بوده است.
او دو سال پیاپی فرمانده بسیج دبیرستان شاهد کار و اندیشه بوده و امسال نیز بهعنوان فرمانده برتر بسیج درمیان مدارس ناحیه ۶ انتخاب شده است. عارفه که دو هفته پیش هدیه سفر به مناطق جنگی (راهیاننور) را از رئیس آموزشوپرورش این ناحیه دریافت کرد، چند روز پیش، از این سفر بازگشته است.
- چه شد که فرمانده بسیج مدرسهات شدی؟
کلیپ برنامههای مدرسه مانند اعیاد و مراسم عزاداری را تهیه میکردم و در فضای مجازی به اشتراک میگذاشتم. همچنین بچههایی را که در امور مذهبی قویتر بودند، در اجرای برنامههای فرهنگی بهکار میگرفتم. همین شد که مدیر و معاونان و بچههای مدرسه از من خواستند که پارسال و امسال فرمانده بسیج مدرسه باشم.
- خودت فکر میکنی چه تأثیری روی دانشآموزان گذاشتهای؟
از زمانی که من فرمانده بسیج مدرسه هستم، تعداد بچههایی که در نمازجماعت شرکت میکنند، بسیار بیشتر شده است. قبلا دو صف بهسختی تشکیل میشد، اما الان حدود چهل دانشآموز در نمازجماعت شرکت میکنند. این مسئله در حضور پررنگتر بچهها در برنامههای فرهنگی و اجرایی مدرسه هم دیده میشود (میخندد). بچههای مدرسه ما یک مقدار شکمو هم هستند و من با افطاری دادن و درست کردن کیک و شیرینی هدیه دادن به آنها، تشویقشان کردم.
- آیا کتابی هم در این زمینه خواندهای که به موفقیتت کمک کند؟
«نامههای مهدیار به فرمانده» و «اعترافات غلامان» دو کتابی بودند که به من خیلی کمک کردند.
- بهترین اتفاقی که بهخاطر فعالیت هایت برایت رقم خورده است، چه بود؟
سفر راهیاننور که به من هدیه داده شد، بهترین اتفاق بود؛ چون متوجه شدم که نیت انجام کار اگر برای خدا باشد، دیده میشود.
- سفر راهیاننور برایت چطور گذشت؟
دیدگاهم را درباره زندگی تغییر داد. رفتن به فکه، شلمچه، هویزه، اروند و کارون، حسوحال معنوی خوبی به آدم میدهد.
- در محله هم برای دختران، کاری انجام دادهای؟
در مسجد محله، حلقه صالحین برگزار کردم و برای این حلقه استاد هم دعوت کردیم، اما بعضی خانمهای سنوسالدار مسجدی به جزئیات ظاهری دختران انتقاد کردند و باعث شد بعضی بچهها از مسجد دور شوند. من میدانم که حتی همین دختران هم با شرکت در کلاسهای صالحین، کمکم آگاه میشوند و حجابشان درست میشود.
- بالاخره چارهای برای این مسئله پیدا کردی؟
بله؛ وقتی دیدم به دختران برای حضور در مسجد سخت میگذرد، جلسهها را در منزلمان تشکیل دادم و کمکم تعداد دخترهای حلقه صالحین از پانزده نفر به سی نفر رسید. در این حین با بزرگترهای مسجد هم به بهانههای مختلف صحبت میکنم که بیشتر با دختران نوجوان مدارا کنند.
- دوست داری آیندهات چگونه ترسیم شود؟
زندگی کارمندی را دوست دارم و درکنارش، هنر طراحی دوخت را. اما دوست دارم همیشه یک بسیجی فعال و فرمانده باشم.
* این گزارش چهارشنبه ۲۸ آذرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۹۹ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.