تقریبا یکسال میشود که زندگی برای هلیا 14ساله تغییرات زیادی کرده است. او سال تحصیلی گذشته را با یک فرق اساسی نسبت به سالهای قبلترش به پایان رساند: بالأخره توانست در مسابقات خوارزمی که همیشه آرزویش را داشت، شرکت کند و در سطح آموزشگاههای ناحیه4 آموزش و پرورش مشهد رتبه دوم گروهی را در رشته علوم آزمایشگاهی به دست بیاورد. او حالا امید زیادی دارد که امسال هم بتواند در این مسابقات شرکت کند و با کسب رتبه اول به مرحله استانی راه یابد.
هلیا حیدری زارع از بچگی کنجکاو بوده؛ از آن دست بچههایی که مدام سؤال میکنند و تا جواب سؤالشان را پیدا نکنند دست از سرت برنمیدارند. برای همین هم بود که معلم کلاس چهارمش او را به عنوان یکی از کنجکاوترین دانشآموزان کلاس، برای یک دوره آموزشی علوم آزمایشگاهی معرفی کرد. از همان جا بود که هلیا فهمید بیشتر از آنکه به تئوریهای درس علوم که همیشه در آن موفق بوده علاقه داشته باشد، عاشق آزمایشگاه و کارهای عملی است. کلاس هفتم که بود نتوانست در آزمون ورودی مسابقات خوارزمی قبول شود اما عزمش را جزم کرد که سال بعد دوباره سعیاش را بکند.
سال هشتم به خواستهاش رسید و حالا میتوانست قدم اول را برای حضور در مسابقات پرافتخار خوارزمی که مسیر موفقیت بسیاری از نخبهها و دانشمندان کشورمان بوده است بردارد. بعد از آن دست به کار شد و و با دوستش یاسمن غیور موحد یک گروه دونفره تشکیل داد. آنها شروع کردند به خواندن و خواندن و آزمایش کردن. تا جایی که خط به خط کتابهای زیستشناسی، فیزیک و شیمیشان را از بر شده بودند و تمام آزمایشهایش را چشم بسته انجام میدادند. یک هفته قبل از مسابقات هم از صبح تا ظهرشان را در آزمایشگاه مدرسه گذراندند.
او درباره آزمون خوارزمی که در دبیرستان فرزانگان یا همان تیزهوشان برگزار شد میگوید: «هر تیمی باید از بین چند پاکت یکی را انتخاب میکرد تا آزمایشی را که باید انجام دهد مشخص شود. در هر کدام از پاکتها معمایی در قالب داستان طرح شده بود که آزمایشدهنده باید آن را حل میکرد. داستانی که در پاکت ما وجود داشت درباره فیزیک و باردارکردن الکتروسکوپها بود. برای نوشتن گزارش فقط 15دقیقه زمان داشتیم. سرعت عمل و دقت زیاد، پشتوانه علمی و خلاقیت در انتخاب آزمایش معیارهایی بود که در انتخاب تیمهای برتر تأثیر زیادی داشت.»
سرعت عمل و دقت زیاد، پشتوانه علمی و خلاقیت در انتخاب آزمایش معیارهایی بود که در انتخاب تیمهای برتر تأثیر زیادی داشت
تیم آنها بعد از تیم دبیرستان فرزانگان رتبه دوم مسابقات را کسب کرد اما برای هلیا و دوستش آنچه اهمیت داشت، تجربهای بود که به دست آوردند. هلیا حالا احساس میکند یک قدم به آرزوهای بزرگش نزدیک شده است. «توی اتاقم یک تابلوی آرزو یا در اصطلاح انگلیسیاش «ویش برد» ( “wish board”) چسباندهام که اهدافم را روی آن نوشتهام و عکس هم چسباندهام.
از نظر روانشناسی میگویند اگر آرزوها و اهدافت مدام جلوی چشمت باشد برای تحقق آن تلاش میکنی و به نتیجه میرسی. من عکس مدرسه ودانشگاهی که دوست دارم بروم در آن چسباندهام و هر روز آنها را نگاه میکنم. برای دوره دوم دبیرستان دوست دارم آزمون تیزهوشان را قبول شوم و به مدرسه فرزانگان بروم و رشته تجربی بخوانم. در دانشگاه هم دوست دارم پزشکی درتخصص پوست و مو بخوانم. عکس دانشگاه فردوسی و دانشگاههای تهران را روی تابلو چسباندهام.»