در خیابان نوزدهبهمن، دختری زندگی میکند که بین مسجدیهای محله، یکی از دختران فعال و بااخلاق شناخته میشود. انس او با مسجد امامحسنمجتبی(ع) بهدلیل شرکت در کلاسهای قرآنی و احکام، چندسالی است که پابرجاست. مهرنوش بهمنآبادی متولد سال84، حافظ 9جزء قرآنکریم است و برنامه قرآنیاش این است که تا بیستسالگی حافظ کل قرآن شود. او رتبه سوم حفظقرآن در مسابقات بسیج ناحیه در سال گذشته و رتبه دوم شهری حفظ در مسابقات اوقاف در سال98 را کسب کرده است.
داستان روزی که برای بار نخست، قرآن را به قصد حفظ در دستش گرفت، از زبان خودش شنیدنی است؛ «اولینبار که برای حفظ، کتاب قرآن را در دستم گرفتم، دهساله بودم. یادم است حورا، دوست صمیمیام، در کلاسهای حفظ قرآن مسجد امامحسنمجتبی(ع) شرکت میکرد و من هم تابستان برای پرکردن اوقات فراغتم به او ملحق شدم.
دیدن هرروزه حورا و بازی در فضای مسجد با دیگر دخترهای همسنوسالمان بعداز جلسات قرآنی، سبب میشد حفظ کلام خدا برای من دلنشینتر باشد. بعداز بازگشت از کلاس همیشه پدرم تشویقم میکرد. او خیلی خوشحال بود که من و فاطمه، خواهر کوچکترم، و مادرم در راه حفظ قرآن قدمی برداشتهایم. تشویقهای او به من انگیزه بیشتری برای ادامه راه قرآنی و ثابتقدمشدن در این مسیر میداد.»
بعد از یکیدو سال مهرنوش دو جزء از قرآن را از بر میشود، اما بعداز آن با جمله استادش، خانم گلپرور که استاد حفظ مسجد امامحسنمجتبی(ع) است، وقفهای در کار حفظ قرآن برای او میافتد؛ «خانم گلپرور گفتند قبل از اینکه حافظ باشید و سورهای را از بر کنید، باید بر روخوانی و تجوید مسلط باشید.»
همین یک جمله از استاد سبب شد که او حفظ را برای مدتی کنار بگذارد و در کلاسهای قرآنی مسجد محله، روخوانی و تجوید را تمرین کند تا به حد و اندازه تسلطی که مدنظر استادش است، برسد. بعداز آن دوباره حفظ را از سر گرفت و حالا حافظ 9جزء از قرآن است و برنامهاش این است که تا سه سال آینده، حافظ کل قرآن شود.
خودش میگوید: چون زمان حفظ برای من طولانی بود، قصد داشتم به کلاسهایی بروم که کمک میکند قرآن را در یک سال حفظ کنیم اما استادم گفت آن کلاسها فایدهای ندارد و بهتر است کیفیت حفظ را فدای کمیت در یادگیری قرآن نکنم. من به حرفشان گوش کردم و حالا در کلاسهای ایشان با تمرکز بیشتری هر صفحه از قرآن را حفظ میکنم.
نوجوان محله نیرویهوایی درسهای زیادی از قرآن گرفته است. خودش معتقد است بزرگترین درس قرآن این است که صداقت داشته باشد و توضیح میدهد: از وقتی که با قرآن مأنوس شدهام، دیگر حتی بهشوخی دروغ نمیگویم. بعد از پیداکردن دوستی عالی مانند قرآن، احترام به پدر و مادر برای من خیلی جدی شده است. همچنین قبل از هر امتحان، یکی از آیههایی را که از حفظ هستم، میخوانم و هربار که این کار را میکنم، حتما نمرهای عالی در آن درس میگیرم.