تاریخ شفاهی

رد کله قندی‌های ۵۰ ساله ابراهیم سنگ‌تراش
همه آن کله‌قندی مثلث‌شکلِ تراش‌خورده و شاقولی که ۵۰ سال است بالا و دور و بر مقبره فردوسی تکان نخورده‌اند کار دست آقای امیری است و کارگرهایش.
رجب‌علی سلمانی تاریخ شفاهی "مردارکشان" است
من جزو اولین کسانی هستم که اوایل سال‌های ۵۰ به اینجا آمدم. یک جاده از مردارکشان به سمت شهر می‌رفت که آن هم مالرو بود. یعنی اصلا آن زمان ماشینی وجود نداشت که بخواهد به این قسمت بیاید.
داستان مشهد قدیم
علی‌اصغر بهروان‌راد حافظه بسیار قوی دارد و خاطرات بسیار زیادی از مشهد قدیم دارد، از دکتر شیخ تا حاج حسین آقای ملک و دیگران. به نظرم گفتگو با ایشان می‌توان اطلاعات خوبی داشته باشد.
آخرین داش مشهد
محمود اصیل، جاهل محله نوغان، حالا به قول خودش «کرک و پرش ریخته» جوان خوش‌قد و بالا و چهارشانه آن روز‌ها این روز‌ها سمسار تکیده‌ای شده است.
خاطرات آخرین آسیابان محله آبکوه
سیدقاسم حسینی معروف به «سید آسیابان» آخرین آسیابان زنده محله آبکوه است. او گذشته‌ای را به خاطر می‌آورد که سنگ بیشتر آسیاب‌ها با نیروی حیواناتی مثل الاغ و گاو یا با نیروی آب به حرکت در‌می‌آمد.
کفاش محله کاشانی، تاریخ زنده گیوه دوزی مشهد است
غلامعلی سهیل‌طرقبه که ۶۵ سال از عمرش را صرف تولید گیوه کرده می‌گوید: پا‌های انسان قلب دوم بدن اوست باید مراقبت از پا‌ها را در اولویت قرار داد. ضمن اینکه با پوشیدن گیوه پا کمتر عرق می‌کند.
داستان عشق دختر پادشاه از «عاشقان» تا «مردارکشان»!
یک افسانه قدیمی هست که می‌گوید: سلطان دختری داشت سپیدتن با زلفی سیاه و صدایی خوش، به نام «سوران». سوران در روستای «عاشقان»، عاشق مردی گاوچران (دراصطلاح محلی گوره‌چرون) می‌شود.