کوچه ثبت کوچهای بنبست است که نخستین اداره ثبت مشهد و خراسان، خوابگاه دخترانه مطهره، موسسه خیریه عمید صفوی، حوزه علمیه خواهران، پایگاه بسیج خواهران، خانه اشرافی بینشها، حسینیه بجستانیها را در خود جای داده است.
مسعود سنجر در طول ۲۶ سال کاری، از هیچ سندی بدون بررسی و دقت در قدمت خانه، موقوفه یا ملکی و آستانه بودن و ... نگذشته است و بدینترتیب حالا اطلاعات خوبی از تاریخ و هویت محلات مشهد دارد.
پدر و مادر شهید علینژاد حدود چهل سال در گرمابه گلبهار کار میکردند. گرمابهای که حالا دیگر به تاریخ پیوسته است. انگار چیزی روی دل مادرشهید سنگینی میکند، اما لب از لب نمیگشاید. میترسد حرفهای کهنه، نو شوند.
مرحوم عبدالهادی قلمبُر که اسفند سال گذشته از میان ما رفت، نخستین مدیر امور اداری و مالی راهآهن مشهد بود؛ او که سرد و گرم ۱۰۳ سال زندگی را پشت سر گذاشت، تاریخ شفاهی راهآهن مشهد بود.
سیدعلیاصغر اسدی یکی از شاگردان قدیمیترین عینک ساز مشهدی است. او میگوید: در ۱۳۲۳ اولین عینکسازی «هیمالیا» بود من سال ۱۳۳۵ شاگرد عینکسازی شدم از آن تاریخ تا به امروز در این مغازه مشغول به کارم.
حاجمحمد کاشیطرقی در دهه ۵۰ مسئولیت تقسیم اراضی زراعی را بهعهده داشته و اکنون بیشتر اسناد قدیمی طرق به انشا و خط اوست.
تکیه کرمانیها در آن روزگار که میشد پیکری را در جایی بهجز آرامستانها دفن کرد، همسایه دیواربهدیوار قبرستان «قبر میر» بوده است. عاشقان سیدالشهدا(ع) دوست داشتند در حیاط تکیه به خاک سپرده شود.






