آقای یاوری میگوید: در محله احمدآباد مشهد بیشتر بیرجندیها و کاشیها زندگی میکردند. بیرجندیها زارع بودند و سبزی و خربزه میکاشتند، اما کاشیها شغل دیگری جز زراعت داشتند.
دفتر شعر مرتضی شبانی ما را به مشهد و بهویژه چهاربرج ۶۰سال پیش میبرد و برایمان از «دامن همت به کمر زدن»، «گریبان چاک دادن»، «بُخو»، «فرنگ» و... میگوید.
«کاشف قهرمان» که از افسران بازنشسته نیروی هوایی و نخستین متخصص دوره رادار ایران است در سال ۱۳۳۵ بهعنوان نخستین اکیپ منتخب، وارد نیروی هوایی میشود.
نام حاجحسن شاهدی این روزها با پسوند «پدربزرگ» روی زبان ۱۰۱ زن و مرد پیر، جوان، نوجوان و کودک میچرخد تا کسی که هنوز هم خودش را رعیتِ حاجحسین ملک معرفی میکند، آقای خیلی از وکیلآبادیها باشد.
اگر تولیت و امنای آستانه، باغ عنبر را واگذار نمایند و دارالعلم مذکور شکل بگیرد، ممالک اسلامی همجوار شاگردان خود را به مدارس اروپا نخواهند فرستاد.
حالا اسمش کوشش است. قبل از آنهم حافظ بود، اما هنوز خیلی از پنجاهشصتسالههای مشهدی به حرمت گاراژهای قدیمی با نمای آجری، «گاراژدارها» صدایش میزنند.
در محرم (خرداد) سال ۱۳۴۲ رژیم پهلوی که مطلع بود مراسم محرم آن سال با سالهای گذشته تفاوت خواهد داشت، قبل از آغاز محرم تلاش کرد تا با امنیتی کردن فضای کشور و ارعاب مردم اوضاع را کنترل کند.