برای اینکه بانوان محل نیز پاتوقی خصوصی و ایمن برای گفتوگو و بیان درددلهای خود داشته باشند، سوپرمارکتی را در محله چهاربرج مخصوص بانوان راهاندازی کردم که علاوهبر خرید مایحتاج روزمره، پاتوقی خصوصی برای زنان چهاربرج است و طی یک قرار نانوشته هر روز در آنجا جمع میشوند و مشکلات و گرفتاریهای خود را بازگو میکنند و در بسیاری از موارد راهحل بازکردن گره کور این گرفتاریها در همان فروشگاه و به دست بانوان چهاربرجی پیدا میشود.
یکی از همسر خود میگوید، دیگری برای جهیزیه دخترش لنگ است و آن یکی میخواهد پسرش را داماد کند، یکی دنبال سرمایهای برای مشاغل خوداشتغالی است و دیگری شوهر بیکارش او را کلافه کرده است.
سیدحمید مصطفوی به یاد میآورد اولینباری که صدای امام خمینی (ره) را شنیده درباره بحث مدرسه فیضیه قم بوده است. میگوید: آنزمان رژیم پهلوی در مراسم شهادت امام صادق (ع) دستش به خون روحانیت بیگناه آلوده شده بوده و مراسم را برهم زده بود. در آن نوار کاست، امام (ره) رژیم پهلوی را تهدید میکردند که اینکارهایتان آخر و عاقبت ندارد و خون بیگناهان بیجواب نخواهد ماند.
سالهاست که در عرصه روزنامهنگاری، پژوهش، نمایشنامهنویسی و کارگردانی تئاتر فعال است و آثار فاخر زیادی را از خود به یادگار گذاشته است، سیدجواد اشکذری از اولین خبرنگار انی است که بومینویسی و معرفی هنرمندان مشهدی و خراسانی به ویژه در عرصه تئاتر را با قلم شیوای خودش به تحریر درآورده است. وی همچنین نمایشنامههای متعددی را نوشته، کارگردانی تئاتر کرده و در تعدادی از این آثار هنری نقش بازیگری و عروسکگردانی را ایفا کرده است. برخی از این نمایشنامهها دارای چنان درجهای از پختگی، معنا و مفهوم است که هنوز بعد از گذشت سالها، بارها و بارها بازسازی و به نمایش درآمدهاند. قلم، همدم و مونس شبها و روزهای جواد است و از او به صورت فردی و جمعی 24 کتاب از جمله «بربسیط بارش مهتاب»، «تئاتر +10»، «آقای صدای خاطره انگیز»، «فواره و عبور»، «آه و ماه» و... برجای مانده است.
به نظر من، زبان مشترک مردم دنیا لبخند است. معتقدم که با لبخند زدن میتوان اعتماد افراد دیگر را جلب کرد. ما شاید نمیتوانستیم خیلی راحت با هم صحبت کنیم، اما انتقال حسی که داشتیم به انتقال مفهوم ما کمک میکرد. رانندههای ترانزیت خیلی علاقهمند هستند که «هیچ هایکرها» را سوار کنند، زیرا هم خودشان در طول مسیر تنها نیستند و هم تا جایی که بتوانند به هیچ هایکرها کمک میکنند. این بخشی از روایت بانوی دوچرخهسوار؛ زهره کهندل درباره حال و هوای نقاطی که سفر میکنند، است.
ماریناسادات حسینی، نوجوان محله کلاهدوز، از آن دسته افرادی است که در کنار یادگیری علم و پیشرفت در ورزش و قرآن، کمک به کودکان کار را اولویت زندگی خود قرار داده است و دوست دارد اینکار به شکل پویشی بزرگ با همکاری مسئولان و همراهی سایر دانشآموزان ادامه داشته باشد.
بهجت جاودانی، خبرنگار بازنشسته روزنامه قدس میگوید: یک خبرنگار باید با غلبه بر احساسات درونی و عاطفی خویش و البته به دور از جناحبندیهای سیاسی، بکوشد رویدادها را همانطور که اتفاق افتاده منتشر کند، بدون هیچگونه زیاد و کم و پایین و بالا. در روزگار اطلاعات و فناوری، قطعا نقش خبرنگار به عنوان ابزار اطلاعرسانی، حیاتی و انکارنشدنی است. کسب اطلاعات صحیح و مطمئن، تنها از راه خبرنگار انی درستکار، پیگیر و تیزهوش برمیآید که به خبرنگار ی نه بهعنوان یک شغل که «به دید یک عشق» نگاه میکنند.
او در این سالها با خبرگزاری ایلنا، قدسآنلاین، کانال مشهد خبر، مجله دنیای فوتبال، پایگاه اطلاعرسانی نمایشگاه بینالمللی مشهد و... نیز بهعنوان خبرنگار همکاری میکرد.