صدایش هنوز صلابت روزهایی را دارد که قلمش در ورزش جریانساز بود. میگوید سوی چشمهایش کم شده است و به همین دلیل دیگر نمینویسد. اما حرف دارد، قد یک دنیا. تمام زیروبم ورزش را هنوز دنبال میکند و وقتی از گذشتهها با او همکلام میشوید، گویی با دایرةالمعارف رسانهای ورزش روبهرو هستید.
مردی که شصت سال در ورزش قلم زد و خودش هم ورزشکار بود و هم مربی. او بیتردید از قدمای کار در عرصه رسانه و ورزش است. مردی که بوکسور بود و همزمان در مجله هفتگی کیهانورزشی قلم میزد. بوکس چهره شاخص حضورش در میدان ورزش بود، اما در سایر رشتهها هم دستی بر آتش داشت.
بسکتبال کار کرده بود و وزنه میزد. میدوید و پای تور والیبال میایستاد. منوچهر نقافی همین هفته پیش از مرز هشتادمین بهار زندگیاش عبور کرد. بهاری که در دل زمستان یک عمر خاطره از زندگی مردی را بازگو میکند که هم ورزشکار بود و هم خبرنگار ورزشی.
منوچهر نقافی متولد 22بهمن1320 است. او در تربتحیدریه متولد شد، اما حقیقت آن است که بهواسطه شغل پدرش که دامپزشک بود، به شهرهای زیادی سفر و در آنجا زندگی کرده است. خودش میگوید در سهچهارسالگی به مشهد آمدند و رحیمخان پدرش هم که اصالتا تبریزی بود، بهدلیل شغلش مجبور شد باز همراه با مادرش و او که مشهدی بودند، راهی شمالغرب کشور شوند.
نقافی درباره دوران کودکی اینچنین میگوید: «دوران مدرسه را در تبریز گذراندم. آنموقع تا کلاس نهم باید درس میخواندیم و بعد انتخاب رشته میکردیم. من رشته ریاضی را انتخاب کردم، اما از همان ابتدا علاقهام به ورزش بود.» وی میافزاید: «آن زمان ورزشکار در مدارس خیلی زیاد بود. در دوره راهنمایی رفیقی داشتم که بعدها دروازهبان تیمملی هم شد. عزیز اصلی همدوره من بود و با هم ورزش را شروع کردیم.»
نقافی خاطره جالبی از اولین حضورش در ورزش میگوید: «من بسکتبال را انتخاب کردم و عضو تیم بسکتبال مدرسه شدم. مدیر مدرسهمان اسم تیممان را برای شرکت در مسابقات آموزشگاهها رد کرد و از بخت بد همان بازی اول هم به قویترین تیم ایران خوردیم که کلی بازیکن ارمنی و ملیپوش در ردههای سنی داشت.
یادم میآید در آن بازی تا میشد از حریف گل خوردیم و در دقایق آخر یک توپ پای سبد به من رسید و من هم آن را به سبد انداختم. همین که توپ گل شد، دوستانم از روی سکو تشویقم کردند و من هم به نشانه خوشحالی و افتخار دستانم را بالا بردم که مدیر مدرسهمان با عصبانیت گفت چه کار میکنی؟ چرا خوشحالی؟ نتیجه را ببین! من هم چشمم به تابلو نتایج افتاد و دیدم اختلافی وحشتناک با حریف داریم. مثلا 92بر4 عقبیم! بعد از آن بسکتبال را بوسیدم و کنار گذاشتم.»
«بعد از بسکتبال، بهسراغ ورزش دوومیدانی رفتم. در مسابقات صحرانوردی که بهصورت شهری برگزار میشد و دوندگان باید مسیری را در شهر طی میکردند، شرکت کردم. همان ابتدای مسابقات گفتند که اگر ببینیم دوندگان در شهر سوار دوچرخهها یا خودروها میشوند، از مسابقات کنار گذاشته شده و اخراج میشوند.
به همین دلیل، من هم خیلی میترسیدم. بعد از اینکه مسابقه شروع شد، در مسیر وقتی وارد کوچهپسکوچهها شدیم، خیلی از بچهها سوار دوچرخهها میشدند یا خودشان را به خودروها میچسباندند. داوران هم چون هوا خیلی سرد بود، سوار جیپ ارتش شدند و رفتند ته خط مسابقه! یک دوچرخهسوار به من و پنجشش نفر دیگر که میدویدیم، نزدیک شد و گفت بپر بالا که من گفتم نه نمیآیم.
به من خندید و رفت. وقتی به خط پایان رسیدم، دیدم همانها که با دوچرخه و خودرو رفتند و به خط پایان رسیدند، مدالها را گرفتند و مراسم هم تمام شده است!»
نقافی که از دوومیدانی هم روی خوشی ندید، بعد از آن بهسراغ بوکس رفت. رشتهای که بالاخره برای او موفقیت و افتخار به همراه داشت. پیشکسوت ورزش و رسانه مشهد دراینباره میگوید: «پدرم با بوکس مخالف بود. در هجدهسالگی وارد این رشته ورزشی شدم و در باشگاه تاج ثبتنام کردم. آنموقع دو باشگاه بوکس تاج و آرارات وجود داشت که آرارات برای ارمنیها بود.»
وی میافزاید: «در وزن 51کیلو و در مسابقه با خسرو صمیمی شانسی زدم و ابرو او پاره شد. من برنده و قهرمان تبریز شدم. بعد از آن بود که به مشهد آمدیم و در مشهد هم با تیم خراسان قهرمان کشور شدیم و دیگر در بوکس ماندم.»
«سال1342 بود که در یک مسابقه قهرمانی کشور مقابل یکی از رفقای سابق حسین فوزی که تبریزی بود، ضربه بدی به ناحیه دنده من وارد شد. این ضربه خطا باعث شکستگی دندهام شد و بعد از آن مجبور شدم بوکس را کنار بگذارم.» نقافی بعد از آن به مربیگری و داوری بوکس روی آورد و سالها در این رشته ورزشی علاوه بر مربیگری و داوری، تدریس هم کرد.
شخصیت پیشکسوت ورزش و رسانه خراسان بیش از آنکه با بعد ورزشیاش شناخته شود، ابعاد رسانهایاش مشهور است. منوچهر نقافی از اولین خبرنگاران ورزشی خراسان بود که سالها برای کیهان ورزشی قلم زد. او در سال1340 کارش را در کیهانورزشی آغاز کرد.
نقافی درباره شروع فعالیت رسانهایاش در یکی از قدیمیترین و مشهورترین مجلات ورزشی ایران اینچنین میگوید: «منوچهر لطیف نماینده کیهانورزشی در مشهد بود. او اوایل دهه40 به تهران منتقل شد و باید برای خودش جانشینی در مشهد انتخاب میکرد. منوچهر از بوکس من را میشناخت و به همین واسطه از من خواست که بهجای او اخبار ورزش در مشهد را برای او در تهران مخابره کنم.» وی میافزاید: «اوایل خیلی خبری مطلب میدادم و فقط اگر مسابقهای در مشهد بود، نتیجه و اتفاقات را برای تهران میفرستادم. اصطلاحا فقط خبر صرف کار میکردم.
خبرهایی که روابط عمومیها میزدند. تا اینکه یکبار که مسابقات کشوری در مشهد برگزار شد، یک تحلیل نوشتم. از تهران با من تماس گرفتند و گفتند از چه کسی کمک گرفتی که گفتم از هیچکس. از آنجا بود که دیگر گفتند تو راه افتادی و از آن به بعد تحلیل هم نوشتم.»
منوچهر نقافی معتقد است خبرنگاران شهرستانی دائرةالمعارف ورزش هستند. وی با توضیح این اعتقادش میگوید: «تهرانیها همیشه از یک مسئله غافلاند و آن اینکه هر خبرنگار شهرستانی میتواند دائرةالمعارف ورزش باشد. هر خبرنگاری آنموقع تحلیلگر یک رشته بود و من در مشهد چند رشته را همزمان پوشش میدادم.
تیترها و مطالب زیادی داشتم که دوستشان دارم، اما یکی که همیشه در ذهنم مانده است، تیتر «تاج حیثیت را بیشتر از نتیجه باخت!» است
برای همین مجبور بودم همیشه بهروز باشم و از هر رشتهای یک مقدماتی را بدانم و مطالعه کنم.» وی میافزاید: «شاید هیچکس نداند اما من حتی در رشته هاکی هم مدرک مربیگری دارم! چون معتقدم باید همیشه یاد گرفت و مدام مطالعه کرد. این مهمترین ویژگی هر خبرنگار است.»
پیشکسوت عرصه ورزش و رسانه میگوید در سالهای ابتدایی دهه50 ستونی در یکی از روزنامههای مشهد داشته است بهنام «گفتم گفت». ستونی که اخبار درگوشی و شنیدهها را مطرح میکرده است و از قضا مورد اقبال عموم هم قرار گرفته بود. نقافی همچنین درباره بهترین مطلب و تیترش هم اینگونه توضیح میدهد: «تیترها و مطالب زیادی داشتم که دوستشان دارم، اما یکی که همیشه در ذهنم مانده است، تیتر «تاج حیثیت را بیشتر از نتیجه باخت!» است.
مطلبی که درباره بازی تاج و ابومسلم در جام تختجمشید نوشتم. در آن بازی بعد از بهثمررسیدن گل مساوی بازی از سوی تشرفی برای ابومسلم، تاجیها و مرحوم ناصر حجازی، دروازهبان تیم، جنجال به پا کردند. در حاشیه این جنجالها داور بازی از آبیها سیلی خورد و سرپرست وقت تیم هم تیم تاج را از زمین بیرون کشید.
داوود حیدری، داور بازی، هم بعد از چند دقیقه سوت زد و کار به کمیته انضباطی کشید. اگرچه درنهایت حکم به برتری ابومسلم صادر شد، اما آن مطلب من خیلی تاجیها را اذیت و سروصدا بهپا کرد.»
او این روزها دیگر نمینویسد. میگوید قلم را بهواسطه مشکلی که برای چشمهایش به وجود آمده است و آبمروارید آورده کنار گذاشته است. منوچهر نقافی در فضای مجازی فعال است و با وجود اینکه سالهاست بازنشسته شده است، همچنان رسانه را از مجرایی نوین دنبال میکند. او از بوکس مینویسد و تیغ تیز انتقادش هنوز بر گردن آنهایی است که فکر میکنند بیشه از شیر خالی است.