انقلاب

مرور روز‌های انقلابی مسجد قدیمی رضوی در محله ایثار
جریان انقلاب من را هم کنجکاو کرده بود. هرشب خیلی‌ها می‌کوبیدند می‌آمدند مسجد. آن روز‌ها مسجد خارج از محدوده بود. مثل حالا نبود که مترو و اتوبوس‌های مدل‌به‌مدل خدمات‌دهی کنند؛ مردم پیاده می‌آمدند.بین نماز‌ها امام جماعت سخنرانی می‌کرد، نه با ملاحظه و ملایم، بلکه تند و سخت؛ به‌طوری‌که هر لحظه می‌ترسیدم بیایند در مسجد را ببندند، اما رژیم از پیر‌بودن حاج‌آقا هراس داشت.
محمود پایدار، پاسدار انقلاب، دو ماه قبل از به دنیا آمدن فرزندش ترور شد
محمود پایدارکاظم‌آبادی جزو اولین داوطلبان مردمی پیوستن به کمیته بود. در مأموریت‌های متعددش، آن‌قدر شجاع و جدی بود که گروهک‌های تروریستی و منافقین او را اردیبهشت سال‌۱۳۵۹ وقتی پس‌از انجام یک مأموریت از بیرجند برای دیدن همسر باردارش برگشته بود، به شهادت رساندند.
محمد ایستاده پای انقلاب
حاج‌محمد جعفری، جایی در نوجوانی سرنوشتش به مشهد کوک می‌خورد تا در شکل‌گیری صحنه‌های انقلاب ی مشهد سهیم باشد. کارنامه انقلاب ی‌اش جای خالی ندارد و هنوز پاسدار انقلاب ‌بودنش مثل رودی در زندگی‌‌اش در جریان است.
رویدادهای نهم و دهم دی سال1357 در کتاب علیجان سکندری ماندگار شد
در سال1377 با ارائه طرح «یکشنبه خونین مشهد» و موافقت رئیس وقت، مصاحبه‌ها شروع شد و نزدیک دو سال به طول انجامید. خاطرات شفاهی افراد منبع اصلی این پژوهش شد. هرکسی را که ممکن بود نقشی در این واقعه تاریخی داشته باشد یا چیزی از آن بداند، پیدا کرد و با مردم، شخصیت‌ها، هم‌رزمان و شاگردان رهبر معظم انقلاب مصاحبه کرد. اسناد بازداشتی‌ها و مجروح‌های ساواک هم منبع خوبی برای کسب اطلاعات بود. با زیادشدن تعداد مصاحبه‌شوندگان، به حقیقت نزدیک‌تر شد تا روایت دقیق‌تری را ارائه کند. برای این کتاب با بیش از صد نفر مصاحبه کرد و بیش از 5هزار سند جمع‌آوری شد.
حادثه بیمارستان امام رضا(ع) بزرگ‌ترین تحصن انقلابی کشور بود
23آذر 1357 و حمله به بیمارستان امام رضا(ع) مشهد یکی از غمگین ترین حوادث انقلاب اسلامی ایران است که همچنان پس از گذر چهار دهه و اندی از آن، روایتش درد دارد. قصه این تراژدی با یک جمله شروع می شود: «حرکت چماق به دست ها».
محبوب‌ترین شعر عباس ساعی، درباره «مهدی‌آباد» است
عباس ساعی‌مهدی‌آباد، شاعر سرشناسی که کودکی و نوجوانی‌اش در مهدی‌آباد سپری شده است و اکنون نیز در بحرآباد، محله‌ای در یک‌قدمی مهدی‌آباد روزگار می‌گذراند، سال‌ها در آموزش‌وپرورش و در محافل ادبی مشهد، شاگردانی را به دنیای ادبیات مشهد معرفی کرده و شاعران برجسته‌ای برای این شهر پرورش داده است.
تحصن پزشکان در بیمارستان 17شهریور
درباره واقعه 22آذر می‌گوید: سال57 رئیس بخش زنان و زایمان بودم. در آن روز یک صندلی برداشتم و جلو در اتاق رئیس بیمارستان دکتر «خسرو آروند» گذاشتم تا تحصن کنم. او هم فردی انقلاب ی بود و از جریان‌هایی که در شهر می‌گذشت، اطلاع داشت. هنگامی که متوجه شد جلو در اتاقش نشسته‌ام، علت را جویا شد. به او گفتم متحصن هستم. او با تعجب پرسید: یعنی چی متحصن هستی؟؛ گفتم با توجه به اتفاق‌های اخیری که در شهر و بیمارستان افتاده است ناراحتم و می‎‌خواهم که با این حرکت از مردم و انقلاب حمایت و خشم و ناراحتی‌ام را از رفتارهای چماق‌داران حکومتی نشان بدهم.