درباره واقعه 22آذر میگوید: سال57 رئیس بخش زنان و زایمان بودم. در آن روز یک صندلی برداشتم و جلو در اتاق رئیس بیمارستان دکتر «خسرو آروند» گذاشتم تا تحصن کنم. او هم فردی انقلاب ی بود و از جریانهایی که در شهر میگذشت، اطلاع داشت. هنگامی که متوجه شد جلو در اتاقش نشستهام، علت را جویا شد. به او گفتم متحصن هستم. او با تعجب پرسید: یعنی چی متحصن هستی؟؛ گفتم با توجه به اتفاقهای اخیری که در شهر و بیمارستان افتاده است ناراحتم و میخواهم که با این حرکت از مردم و انقلاب حمایت و خشم و ناراحتیام را از رفتارهای چماقداران حکومتی نشان بدهم.
حرم مطهر رضوی به عنوان آخرین پناهگاه مردم این دیار همیشه کانون وقایع و رویدادهای مهم و سپر بلای آنها بوده است. این را میتوان در گلولهباران و حملههای مکرر به آن در بزنگاههای مهم تاریخی دید. در جنگ جهانی اول و پیش از آن، در قیام مسجد گوهرشاد، در سال 1314 و روزهای مبارزاتی مردم به سال1357 که تلخترین آنها 29آبان همان سال رخ داد و نهتنها مشهد که همه ایران را تا چند روز بعد در عزای عمومی فرو برد.
علیاصغر یزدی 70سال دارد و در سال1331 در تهپلمحله به دنیا میآید. او که سابقه پنجسال حضور در دفاع مقدس را دارد، از اوایل دهه70 در محله رازی و خیابان حجاب سکونت دارد. فعالیتهای قبل از انقلاب حاج علیاصغر روی ازدواج و زندگی آیندهاش هم تأثیر میگذارد. او تصمیم میگیرد سبک جدیدی از خواستگاری را امتحان کند، خواستگاریای که خیلی هم فاطمه خانم را متعجب نمیکند!
هوا تاریک بود. چشم چشم را نمیدید. صدای افتادن بمب از آسمان شنیده میشد که دوروبرمان به زمین میخورد. فکر میکردیم مثل همیشه عراقیها دستبردار پاتک نیستند اما در تاریکی یکییکی به سرفه افتادیم. تا اینکه گفتند شیمیایی زدهاند و دود غلیطی فضا را پر کرد. ماسکهایمان را با عجله به صورت زدیم اما برای آنهایی که نزدیک بمب بودند دیگر دیر بود. بعضی همرزمانم همانجا از شدت تنفس گاز خردل شهید شدند.
همه می دانند حاج آقا رضا رجب زاده، مدیر یکی از کتاب فروشیهای قدیمی شهر اهل مصاحبه نیست. آرام نگاهت می کند و با تواضع کمی گردنش را کج و می گوید: «ما اهل این حرف ها نیستیم» راستش با روزنامه ما هم گفت و گو نکرد و همین شد که رفتیم سراغ کتاب «پرنده و آتش» که یک مطالعه اجتماعی مفصل درباره او و انتشاراتش است. در این کتاب اهالی فرهنگ و ادب مشهد حاجی رجب زاده را پدربزرگی می دانند که بهشتی از کتاب دارد و صبر عجیب او را در 40سال کار فرهنگی ستوده اند.
امروز سوای قبور موجود در گوشه گوشه حرم، در حریم آن، سه زیرزمین به نام «بهشت ثامن الائمه (ع)» داریم.
هر سه این آرامستان ها پس از پیروزی انقلاب و به دلیل تقاضای زیاد برای دفن در حرم مطهر رضوی احداث شده اند؛ بهشت ثامن الائمه (ع) یک در طبقه زیرین صحن آزادی است، بهشت ثامن الائمه (ع) دو در طبقه زیرین صحن قدس و بهشت ثامن الائمه (ع) سه در طبقه زیرین صحن جمهوری اسلامی.
سید حسن هاشمی که از چهاردهسالگی با اشتیاق و آگاهی راهی جبهه میشود و بعد از یکسال در واحد تخریب لشکر 5 نصر، دفاع از میهن را ادامه میدهد، یکی از همین دلاورمردان است. او که در بیشتر عملیاتها حضور داشته، مجروح و شیمیایی شده است. سید حسن هاشمی، برادر شهید و ساکن محله کوثر است که بعد از جنگ تحمیلی هم رسالت خود را رها نکرده است. او یکی از راویان جنگ تحمیلی است که با پژوهش و تحقیق درباره عملیاتها، شهدا، آزادگان و رزمندهها روایتهای جنگ را به نسل جدید منتقل میکند و از راویان اردوهای راهیان نور هم هست.