به سراغ محلات عسگریه، ابوذر، ایمان، سیدی و طرق رفتیم تا بزرگترها که هم قبل را دیدهاند و هم بعد را، برایمان از محلهشان بگویند.
خاطرات روزهای پرشور انقلاب همچنان در ذهنشان نقش و نگار روزهای اول را دارد. کافی است از امام و انقلاب بپرسی تا سیلِ خاطراتشان را به سمتت گسیل کنند.
آیتالله حاج سید علینقی طبسی حائری از فقها، مجتهدان و از علمای بنام مشهد بود که حسینیه و مسجدی را در خیابان امام رضا ۲۰ وقف کرد.
قاسم صفریان در خاطراتش مینویسد: «به باغ ملی که رسیدیم، صدای گلولهها نزدیک بود و صدای مسلسل قطع نمیشد. همه را به گلوله میبستند. یک کشتار وحشیانه، مقابل نانوایی چهارراه لشکر شد».
«خدا لعنتشان کند؛ امروز در چهارراه شهدا چقدر خانمها را زیر تانک له کردهاند؛ دلم میسوزد.» آنطورکه صدیقهخانم به یاد میآورد این آخرین جمله شهید اصغر یعفور بود که ظهر روز یکشنبه، دهم دی ۵۷ به او گفت.
یک ماشین ارتش وارد استانداری میشود و یک نفر از افسران از ماشین پیاده میشود و با آیتالله سیدعلی خامنهای دست میدهد. میان مردم شایع شده است که ارتش اعلان همبستگی کرده است.
روایتی از نهم و دهم دیماه ۱۳۵۷ مشهد که در ورقهای اسنادی آن روزگار ثبت شده است تا شاهدان ماندگار تاریخ باشند.