میگوید: «نگاه به گوش شکسته و گردن کلفت کشتیگیرها نکنید. کشتیگیرها قلبی لطیف و مهربان در سینه دارند.» با خود فکر میکنم که خودش صاحب یکی از مهربانترین قلبهاست اما دغدغهمندبودنش را بیشتر در پایان گفتوگو حس میکنم. وقتی که میخواهیم از او عکس بگیریم و او حاضر به عکسبرداری در سالن کشتی نمیشود تا مبادا تمرین بچهها مختل شود. «هاشم عفتپناه» به نوعی تاریخ شفاهی کشتی منطقه 6 محسوب میشود. اولین سالن کشتی این منطقه را او به همراه اهالی افتتاح کرده است. کشتارگاهی که تبدیل به یک سالن درب و داغان میشود تا بستری باشد برای محقق شدن آمال و آرزوی انبوه کشتیگیران جوان و پرانگیزه اینجا. سکویی برای پرتاب و رسیدن به عرصههای بزرگتر.
صبا کلاهدوز نوجوان 17 ساله و دانشآموز هنرستان فنی و حرفهای تربیت بدنی الزهرا(س) محله عنصری است، شاید سن و سال چندانی نداشته باشد اما کوله باری از تجربه در رشتههای ورزشی مختلف دارد، او که فعالیت ورزشی خود را از کودکی با ژیمناستیک شروع میکند بعد از 12 سال فعالیت ورزشی اکنون عضو هیئت مینی فوتسال استان و همچنین دارای مدرک داوری این رشته است.
دینا جباری در مدت 8سال ورزش حرفهای، مدالهای رنگارنگی را در مسابقات استانی، کشوری و بینالمللی کسب کرده است. خودش میگوید: سال1392 برای اولینبار در مسابقات کاراته استان شرکت کردم و مقام سوم را به دست آوردم. از آنزمان تا به امروز در رقابتهای مختلف کاراته استانی، کشوری و بینالمللی حضور داشتم. حاصل این حضور، کسب 25مدال رنگارنگ است. از این 25مدال 5مدال طلای کاراته کشوری و 2مدال طلای بینالمللی هستند.
محمدیوسف پوریوسف که این روزها تازه وارد کلاس اول ابتدایی شده است، در چهارسالگی کاراته را آغاز کرده و فقط بعد از 3ماه تمرین در مسابقات استانی سال97، مدال خوشرنگ طلا را به دست آورده است. افتخاراتی که از آن خود کرده و به خانه برده، از 10مدال طلا، نقره و برنز گذشته است. پسربچهای کمحرف و خجالتی که برخلاف ظاهر آرام، مبارزی قهار و سختکوش است و بیشتر حریفهایش را در همان راند اول ناکاوت میکند.
سال93 که مجسمه «ماهیگیر» را ساختم وقتی داشتیم آن را در اسکله چوبی کیش نصب میکردیم چندین نفر از رهگذران همین که تکههای بزرگ دست، سر، بدن و... این مجسمه 10متری را میدیدند میپرسیدند مجسمه داستانهای شاهنامه هستند؟ در واقع آنها دنبال اسطورههای داستانیشان بودند و من همانجا آرزو کردم کاش یک روز بتوانم مجسمه رستم و سهراب را بسازم تا اینکه در آرامگاه فردوسی قرار به ساخت مجسمه شد و امسال با نصب مجسمه رستم و سهراب به آرزویم رسیدم.
سعید بشگزی میگوید: سال یازدهم در اولین مسابقه سازههای ساختمانی که در بین هنرستانهای منطقه تبادکان برگزار شد، شرکت کردم. موضوع مسابقه دیوارچینی و ساخت جانپناه با استفاده از آجر و مصالح ساختمانی بود که توانستم محکمترین و بهترین جانپناه را بسازم و رتبه اول منطقه را کسب کنم. در سال دوازدهم نیز در مسابقات استانی دانشآموزان هنرستانی رشته ساختمانسازی شرکت کرده و در هر دو بخش عملی و تئوری رتبه اول استان را کسب و جواز حضور در مسابقات کشوری را به دست آوردم.
متأسفانه الان شاهد هستیم که زمینهای خاکی جای خود را به برجها دادهاند و غیر از فنسهای ورزشی و سالنها که جای تشکر از شهرداری دارد، ما شاهد فقر زمینهای ورزشی در شهر هستیم و اگر زمین خاکی هم وجود داشته باشد در جاهایی با امکانات پایین و در حاشیه شهر است که باید یادآور شوم باز هم در زمینهای خاکی و تیر دروازههای حلبی استعدادهای فوتبال هستند که لازم است به آنها توجه شود و تجربه نشان داده است که موفقیت از دل سختی بیرون میآید، شاید هم کسی در رفاه بوده و موفق شده است، ولی کسی که از سختی به موفقیت رسیده است، ارزش موفقیت را بیشتر میداند؛ اینها بخشی از گفتههای محسن فریمانی است.