پدرش دان ۳ کاراته دارد، باوجوداین عرشیا تا هفت سالگی اطلاعات چندانی درباره این رشته نداشت. کلاس دوم که بود، همراه پدرش به باشگاهی نزدیک محل سکونتشان در محله جلالآلاحمد رفت و به تماشای رزم کاراتهکاران نشست.
از همانجا به کاراته علاقهمند شد و تمریناتش را شروع کرد. هم باشگاه میرفت و هم با پدرش تمرین میکرد. دنبال مقام نبود و فقط از این ورزش لذت میبرد، اما بعداز چهارسال تمرین، مربیاش او را به مسابقات فرستاد. حالا عرشیا ذکاوتی در دوازدهسالگی یک مدال طلای کشوری و یک طلا و برنز استانی دارد.
- اولین رقابتی که در آن شرکت کردی، چطور بود؟
سال۱۴۰۰ مربیام من را برای مسابقات استانی انتخاب کرد. خوشحال بودم، اما خیلی هم استرس داشتم. نمیدانستم حریفم چه کسی است و چند بازی دارم. حتی بعدش نمیدانستم چه امتیازی گرفتهام. وقتی اسمم را بهعنوان نفر اول استان صدا زدند، خیلی انگیزه گرفتم. کمی بعد، دوباره مسابقات استانی برگزار شد که در آن، مقام سوم را به دست آوردم و بعد هم راهی مسابقات کشوری شدم.
- در مسابقات کشوری هم استرس داشتی؟
بله، خیلی زیاد. فضای بزرگی بود و افراد بسیاری داشتند مسابقه میدادند. حریفهایم قدر و من نگران باخت بودم، اما پدرم گفت حتی اگر هیچ مقامی نیاوری، مهم نیست. همین حرف آرامم کرد و توانستم مبارزه را ببرم و مقام اول کشوری نونهالان را به دست بیاورم.
- وقتی تو مسابقه داری، پدرت که خودش کاراتهکار است، چطور از تو حمایت میکند؟
چون پدرم مربی و داور است، اجازه دارد کنار زمین بیاید. از همانجا من را راهنمایی میکند که چه فنهایی به کار ببرم و چه کار کنم. وقتی امتیازم عقب میافتد، میداند استرس دارم؛ آرامم میکند و امیدواریام میدهد. مربیام، حسین سعیدی، هم خیلی زحمت میکشد و همینجا میخواهم از او تشکر کنم.
- به نظرت کاراته رشته خشنی است؟
نه اصلا. بعضیها شاید فکر کنند ورزشکاران این رشتهها روحیههای خشنی دارند، اما در این کلاسها توصیههای اخلاقی به ما ارائه میشود و آنقدر با دیگر ورزشکاران، صمیمی هستیم که بیشتر مهربانی و محبت را یاد میگیریم.
- این توصیههای اخلاقی چه تأثیری روی تو داشته است؟
مهربانتر و صبورتر شدهام. شادتر هستم و یاد گرفتهام به بزرگترم احترام بگذارم. علاوهبراین، مربیام همیشه میگوید همانطور که لباس رزم ما سفید است، باید قلبهایمان هم سفید باشد. من این حرفش را خیلی دوست دارم.
- امکانات ورزشی محل سکونت خودت را چطور میبینی؟
تعداد باشگاههای ورزشی کم است. یکی از دوستان من در مسابقات مقام آورد و خیلی به این رشته علاقهمند شد، اما، چون نزدیک خانهشان باشگاه نبود، این ورزش را ادامه نداد.