اوایل آذر ۹۵ در خبرها خواندیم که: «تیم کیوکوشین کاراته کشور با درخشش کاراتهکاران خراسان رضوی، قهرمان مسابقات جهانی ژاپن شد.»
در این مسابقات، تیم کیوکوشین کاراته ایران با مدالآوری دو ورزشکار استان خراسان که شامل مدالهای طلا و نقره بود، افتخار قهرمانی جهان را بهدست آورد.
علی اورعی، جوان کاراتهکار بیستوپنجساله مشهدی که ساکن محله فرهنگیان است، همان قهرمان جهانی است که بعد از رویارویی با رقیبان خود، مدال طلای مسابقات جهانی ۲۰۱۶ را از آن خود کرد تا مسئولان برگزاری مسابقات جهانی ژاپن، او را «قویترین جنگنده» بنامند.
سوابق این ملیپوش آزاد، به کسب مدال طلایی اخیرش محدود نمیشود؛ چراکه پیش از این نیز، بارها در رشته کیوکوشین- از جذابترین سبکهای کاراته- در عرصه بینالمللی خوش درخشیده است. با وجود علاقهاش به رشته تربیتبدنی، دغدغه معاش او را واداشته تا برای رشته دانشگاهی، مهندسی برق صنعتی را انتخاب کند.
او که بهدلیل تسلط و قدرت شگفتانگیز و شگردش در ضربات رزمیِ معروف به «پای گِدان»، بین رزمیکاران قَدَر کشور به «سلطان گِدان» شهره شده، این روزها از قدرت و آمادگی فراوانش، در ایستگاه ۴۷ آتشنشانی مشهد استفاده میکند.
قهرمانی علی اورعی، ریشه در امروز و دیروز ندارد و ارثیه پدری اوست؛ پدری که در سالهای دفاع مقدس، به دفاع از خاکش برخاست و به افتخار جانبازی نائل آمد. او زمانی که پسرش علی، هشتساله بود، به علت جراحات جانبازی، از دنیا رفت و خوی و مرام قهرمانی را برای فرزندانش بهودیعه گذاشت.
جرقه ورود به دنیای ورزش برای هر ورزشکاری به شکلی زده میشود. برای علی اورعی، از دست دادن زودهنگام پدر و روبهرو شدن او با مشکلات مالی، انگیزهای کافی بود تا او نیز از هشتسالگی عزمش را جزم کند و آیندهای درخشان را در ورزش برای خود متصور شود.
خودش در اینباره میگوید: «پس از پدر، من ماندم و برادر بزرگترم، حسن و محمدرضا که هنوز یکساله بود. آن زمان، هم به مدرسه میرفتم و هم برای اینکه پول توجیبی خودم را درآورم، با یکی از دوستان پدرم، به بنایی میرفتم و روزی ۶۰۰ عدد تکتومانی مزد میگرفتم. با کار سخت بنایی که تا همین سهچهار سال اخیر هم شغل و حرفهام بود، بدنم ورزیده شد و توان بالقوهام به فعل رسید.»
او در همان دوران کودکی، اوقاتفراغتش را به کلاس بسکتبال میرفته، اما علاقهای به این رشته پیدا نمیکند. مدتی هم بهسراغ کشتی میرود که قانع و راضیاش نمیکند؛ «بعضی همسنوسالانم بهدلیل نداشتن پدر، من و برادرهایم را اذیت میکردند و من دلم میخواست ورزشی انجام دهم که من را قوی کند و اجازه ندهم دیگران اذیتمان کنند.
دهساله که شدم، یکی از دوستانم که خودش در کلاس کاراته در باشگاهی در خیابان شریعتی ۳۴، ثبتنام کرده بود، به من هم پیشنهاد داد در این کلاس ثبتنام کنم. آنجا بود که لباس سفید کاراته را برای اولینبار پوشیدم و استادم حمید منظریفرد، الفبای کاراته و اخلاق و ادب و انسانیت را به من یاد داد.
زورآزماییهایی که گاهی در خانه با دو برادرم میکردم، در پیشرفتم بیتاثیر نبود. بعدها علاقهام به این رشته، خیلی بیشتر شد. کاراته رشتهای بااصالت است و سبکهای زیادی دارد و من از بین دو سبک اصلی آن، مبارزه را انتخاب کردم. کیوکوشین، کونگفو و فولبوکس از سبکهایی است که به آن تسلط دارم.»
شاید برای بعضیها اینطور به نظر برسد که رشتههای رزمی و کاراته، باعث خشونت ورزشکار میشود، اما اورعی معتقد است که صبوری، ارمغان رشته ورزشی کاراته است؛ «کاراته از دور، ورزش خشنی بهنظر میرسد، درحالیکه رشتهای اصولی و علمی است که به بازیکن یاد میدهد چطور با سرعت و دقت و کنترل و صبر، بر موقعیت پیشآمده غلبه کند.»
مقامهایی که در مسابقات درو کرده، آنقدر زیاد است که به اعتقاد خودش، از حد شمردن و به زبان آوردن گذشته است، اما به چند نمونه آنها اشاره میکند؛ «کسب مقام نخست در مسابقات آسیایی در وزن آزاد، کسب مقام کشوری کونگفو در سال ۸۷، کسب مقام اول کشوری در سبک ماکسویی مشهد، قهرمان جام بینالمللی باکو در سال ۲۰۱۳ میلادی، دارنده عنوان سومی مسابقات اوراسیا در باکو در سال ۲۰۱۴ و آخرین آنها هم که قهرمانی مسابقات ژاپن و کسب مدال طلا بود.»
قهرمان بینالمللیِ محله فرهنگیان از همان بار نخست که لباس سفید کاراته را پوشیده و برای تمرین به باشگاه میرفته، آرزوی دریافت مدال زرین جهانی کاراته را در سر داشته است و این اتفاق، زمانی میافتد که او به هیچوجه فکرش را نمیکرده است؛ «بهترین بودن در همهچیز و هر جایگاهی برایم مهم است.
در کاراته هم، همیشه هدفم این بود که بالاترین مدال را بگیرم. مسابقات جهانی کاراته یکبار قرار بود در کشور روسیه و بار دیگرهم در سوئد برگزار شود. برای هر دو دوره، ماهها تمرین کردم تا زودتر به مدال طلای جهانی دست پیدا کنم، اما درست سه روز پیش از اعزام، بهدلایلی این برنامه تعطیل شد؛ به همین دلیل، مسابقات جهانی ژاپن را جدی نگرفتم و با خودم گفتم حتما این دفعه هم مثل دو بار قبلی است.
درمجموع، یک ماه بیشتر برای مسابقه اخیر ژاپن، تمرین نکردم، اما آمادگی خوبی داشتم و در وزن آزاد شرکت کردم؛ یعنی هر کسی با هر وزن و سنی میتوانست رقیب من باشد و من در دو روز، هفت مسابقه با رقبا داشتم و بعد از اتمام رقابتهایم، مسئولان برگزاری مسابقات، همانجا عنوان «قویترین جنگنده» را به من دادند.»
قهرمان جوان قاسمآبادی، ارتباط و تعامل خوبی با اهالی محلهاش دارد. برخلاف نظر بعضی که رزمیکاران را افرادی خشن و ناآرام میدانند، اورعی خوشاخلاق و بامرام است. همین موضوع باعث شده که بچههای محل و دوستانش، او را دوست داشته باشند و در قهرمانی اخیرش، با نصب پلاکاردهای تبریک در گوشهوکنار کوچه و محله در جشن قهرمانی او سهیم شوند.
اورعی در این زمینه خاطرهای هم بیان میکند: «در راه برگشت از کشور ژاپن، وقتی به فرودگاه مشهد رسیدم، همه دوستان و نزدیکانم حضور داشتند و بین راه پرچم ایران را از پنجره ماشین بیرون آوردند و بوقزنان کاروان شادی در خیابان راه انداختند. وقتی هم به محله برگشتم، حسابی غافلگیر شدم.
اهالی با مدیریت کورش زارع، یکی از دوستانم که مربی بدنسازیام هم هست، برای تبریک و مراسم استقبال، سر کوچه جمع شده بودند. جو و فضای زیبایی بود که هیچوقت از خاطرم پاک نمیشود و خوشحالیِ اطرافیانم، مرا شاد میکرد.»
در به ثمر نشستن فعالیتهای ورزشی علی اورعی، افراد زیادی موثر بودهاند که بیتردید یکی از آنها بیبیطاهره ضیایی، مادر این قهرمان است که ابتدا با رزمیکار شدن پسرش، مخالف بوده و تصور میکرده این ورزش روحیه او را خشن میکند و آب و نانی هم برای فرزندش ندارد؛ «مادرم در تمام سالهایی که من سخت تمرین میکردم، همیشه از سر دلسوزی به من میگفت برو پی کاری که درآمد داشته باشد و من هم بهصراحت پاسخ میدادم ورزش کردن، من را دربرابر سیگار و آسیبهای اجتماعی محافظت میکند، با اینهمه، همیشه مادر مهربان و فداکارم همراه و پشتیبانم بوده است.»
اورعی یادی هم از استادش میکند؛ «استادم حمید حسنی هم نقش زیادی در به بار نشستن فعالیت ورزشیام داشته. از چهار سال پیش تمرینهایم را با ایشان شروع کردم و نکات جدیدی یاد گرفتم.».
اما نقطه عطف زندگیاش، آشنایی او با دکتر رشید لمیر است که سهم او را در پیروزی اخیرش، بسیار زیاد میداند؛ «یک سالونیم قبل، بههمراه یکی از دوستانم، پیش این استاد تربیتبدنیِ دانشگاه فردوسی رفتم. ایشان بدون اینکه یک ریال دریافت کنند، برنامه غذایی و تمرینی روزمره به من دادند و این تمرینهای اصولی و تغذیه مناسب، بر ساختهوپرداخته شدنم تاثیر زیادی گذاشت.»
او با وجود اینکه پدرش را در دوران کودکی از دست داده، همچنان یاد او را در خاطر دارد؛ «اسم پدرم علیاکبر بود و بهخاطر اندام تنومندش، در جبهه به «اکبر دهتُن» معروف بود. او فرمانده گردان بود و در عملیات والفجر ۸ مجروح و شیمیایی شد و دست آخر هم بهخاطر داشتن مشکلات جسمی، زمانی که من هشتساله بودم، فوت کرد. گرچه بنیادشهید، شهادت را برای پدرم ثبت نکرد، از نظر من و خانوادهام، پدرم شهید محسوب میشود.»
از انس و علاقهاش به پدر نیز حرف میزند؛ «وابستگی زیادی به پدرم داشتم. وقتی آثار شیمیایی جنگ، هنوز او را ازپا نینداخته بود، گاهی مرا ترک موتور میگذاشت و با هم، به اینطرف و آنطرف میرفتیم، آخرش هم یک بستنی چوبی برایم میخرید. پدرم با وجود اینکه جانباز شیمیایی بود و وضعیت جسمی خوبی نداشت، برای تامین مخارج زندگیمان کارگری میکرد».
ورزشکار محله ما مثل همه ورزشکاران رشته رزمی، مورد بیمهری قرار گرفته و هیچ حمایتی از مسئولان ندیده است. همین موضوع سبب شده است که او حالا به پیشنهادهایی فکر کند که از دیگر کشورها به او میشود. بیتوجهیهایی که به این قهرمان جهان شده، در تصمیمگیری برادر کوچکش نیز موثر بوده؛ «بیتوجهی همیشه آزاردهنده است و پیامدهای منفی دارد.
محمدرضا، برادر کوچکترم، چند سالی کیوکوشین کار میکرد و با وجود سن کمش، چند مقام کشوری کسب کرده بود و اگر در این رشته باقی میماند، بعید نبود که برای خودش اسطورهای شود؛ چراکه بهمراتب از من هم قویتر بود، اما وقتی فهمید که آخر این رشته ورزشی به هیچجا نمیرسد و حتی یک قهرمان ملی برای شرکت در مسابقاتِ ملی، باید با هزینه خودش به شهر مدنظر و محل مسابقه برود، عطای ماندن در این رشته را به لقایش بخشید.
الان او با اینکه نوجوان است، عضو تیم ملی رده بزرگسالان در رشته هندبال است. خود من قبل از آنکه اسپانسر پیدا کنم، برای رفتن به مسابقات، بهسختی هزینه رفتوآمد به مکان مسابقه را فراهم میکردم، حتی در مسابقات جهانی اوکراین، جیبم خالی بود. خب، نهایت این میشود که علی اورعی، قهرمان کیوکوشین جهان، به این نتیجه میرسد که کاش مثلا سالها پیش، ورزش دیگری مثل فوتبال را بهطور جدی دنبال میکرد. الان تازه دو ماه است که در آتشنشانی، مشغول و از لحاظ مالی مستقل شدهام.»
او در حال حاضر در اوج و قله رشته کاراته قرار گرفته؛ جایگاهی که آن را پس از پیمودن فرازونشیبهای بسیار و تمرین و ممارست پانزدهساله بهدست آورده است؛ تاجاییکه توانسته است در مسابقات جهانی ژاپن، دو نفر را ناکوت و بدون اینکه امتیازی به آنها بدهد، از میدان بهدر کند.
او حالا از سرمایه خود، در محلهاش خرج میکند. گاهی همسایهها به او مراجعه میکنند و برای فرزندشان، مشاوره ورزشی میگیرند. علاوه بر این، علی اورعی، شهروند قاسمآبادی، برای اینکه دِینش را به ورزشدوستان محلهاش ادا کند، باشگاه کوچکی در زیرزمین مسجد حضرت عباس (ع)، در خیابان شاهد ۱۰ راهاندازی کرده است؛ «در باشگاه کوچک من از پسر سهساله تا مرد پنجاهوسهساله هستند و ساعت ۸:۳۰ تا ۱۰ شبِ روزهای فرد به آنها کاراته، آموزش میدهم. با وجود مشغله زیاد دوست دارم از این طریق، دینم را به هواداران و علاقهمندان این رشته که در محل زندگیام سکونت دارند، ادا کنم.»
بوستان کوچکی که در نزدیکی منزل آنهاست، گاهی مکان تمرینش میشود؛ «حریف من در آنجا درخت تنومندی است که حریف سرسختی هم بهحساب میآید.»
* این گزارش چهارشنبه، ۲۳ آذر ۹۵ در شماره ۲۲۳ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.