در اسفند ۱۳۸۵، روزنامهها و پایگاههای خبررسانی نوشتند: «بعد از تلاشهای فراوان، استاد مهدی نمازی که در زمینۀ هنرهای رزمی سابقهای طولانی و درخشان دارند، موفق شدند سیستم بینالمللی تککونگموسول را که از قدرتمندترین و غنیترین سبکهای رزمی در کشورهای جهان است، در فدراسیون ورزشهای رزمی جمهوری اسلامی ایران به ثبت برسانند.».
استاد مهدی نمازی رئیس و بنیانگذار سبک تککونگموسول کشور است و حضور در دورۀ مربیگری تئوری ممتاز فدراسیون رزمی، دریافت گواهینامۀ مربیگری درجۀ ۱ سیستم تککونگموسول از فدراسیون ورزشهای رزمی، دریافت گواهینامۀ داوری درجۀ ۱ این سبک و نیز کسب کمربند مشکی (دان ۷) فدراسیونی سیستم تککونگموسول از فدراسیون ورزشهای رزمی جمهوری اسلامی ایران را در کارنامۀ خود دارد.
او در باشگاهی نمور در میدان عسکریه (شیرمحمد)، سالهاست که مربی رزمی است و هزاران ورزشکار، مربی و مدالآور به شهر و کشورش معرفی کرده است.
وارد باشگاه میشوم و به اتاق کار استاد که در گوشۀ باشگاه قرار دارد، میرسم. نگاهی گذرا به فضای اتاق میاندازم و بالغبر ۱۰۰ حکم قهرمانی و آموزشی و داوری را میبینم که دیوارها را تزیین کردهاند.
بعداز سلام و احوالپرسی، استاد میگوید: «از بیست سال اخیر تاکنون که مربی بودهام، خبرنگاری نیامده است که از خودم و قهرمانیها و ایدههایم برای ورزشکارشدن نسل جوان بپرسد.».
- تابهحال چه قهرمانیهایی کسب کردهاید؟
شمارشان از دستم رفته است؛ اما دارندۀ مقام اول مسابقات بینالمللی هنرهای فردی و دفاعشخصی۲۰۱۱ امارات، کسب مدال طلا و نشان مخصوص فدراسیون بین المللی تککونگ موسل ۲۰۱۵ کره جنوبی و کسب چندین مقام مسابقات کشوری و استانی در رشتههای دفاع شخصی، هنرهای فردی و نمایشی تیمی و انفرادی.
-از چندسالگی بهصورتجدی ورزش میکنید؟ و از چه سالی استاد و باشگاهدار شدید؟
از ششسالگی ورزش میکنم. درمجموع، ۳۶ سال است که ورزش میکنم و ۲۷ سال است که باشگاهدار شدهام و ۱۷ سال است که در همین محل مشغولم. باوجود اجارهبهای بالا، برگزاری کلاسها ادامه داشته و کلاس رزمیام تعطیل نشده است.
- در منطقۀ کمبرخورداری مثل طلاب، داشتن باشگاه ورزشی چه لذتی دارد؟
اگر بتوانیم کارهای سخت را انجام دهیم، لذت به وجود میآید. مدتها پیش که شهریۀ کلاسم ۱۰ هزار تومان بود، شاهد این بودم که پدرومادری پسر ششسالهشان را به باشگاه آورده بودند و با کمال دقت و مراقبت و پیگیری دوست داشتند که پسرشان در این باشگاه ورزش کند.
زمان پرداخت همان ماهانۀ مختصر، دیدم که پولهایشان جمعاً ۲۰۰ تومان است! حس کردم عاشق ورزشکارشدن پسرشان هستند؛ بنابراین از آنها شهریه نگرفتم. آن کودک ششساله الان قهرمان کشور است.
- مراحل رشد ورزشکار در رشتۀ شما چیست؟
در همۀ سبکها، هنرجو با کمربند سفید شروع میکند. بعداز آن، زرد، نارنجی، سبز، آبی، قهوهای، قرمز، مشکی و بعداز آن هم، سیستم «دان» شروع میشود.
من دارای کمربند مشکی با دان ۷ هستم. ۲ دانِ هفت دارم؛ یکی در کیگبوکس و یکی هم در سبک خودم یعنی تککونگموسول. بین دان ۷ تا ۸، باید حدود شش تا هشت سال صبر کرد. من در سبک تککونگموسول نفر اولی هستم که دارای دان ۷ این رشتهام.
- فرق سبکهای رزمی در چیست؟
اکثریت سبکها شبیه به هم هستند. بیشتر تغییرات و تفاوتها در نامگذاری تکنیکهاست. همچنین بنیانگذار هر سبک باتوجهبه نوع جهانبینی خاصش، فرمهای ابداعی ویژۀ خودش را دارد. ممکن است بعضی سبکها مبارزه داشته باشند و برخی نداشته باشند.
- به نظر شما، اصولا چرا باید ورزش رزمی وجود داشته باشد؟ مگر کافی نیست که فرد به پارک ملت یا هر پارک نزدیک خانهاش برود و چند دور بدود؟
مسئله برمیگردد به علاقۀ فرد؛ باید آزادی انتخاب بین ورزشها و انواع سبک و سنگینشان وجود داشته باشد تا افراد برحسب توانایی جسمی و علاقۀ روحی، رشتۀ مدنظرشان را پیدا کرده و دنبال کنند.
شاید عدهای از اینکه به ورزش رزمی بیایند و لگد و مشت بخورند، خوششان نیاید. آنها به پارک میروند و نرمش میکنند، اما عدهای پرانرژی وجود دارند که جز با ورزشهای سنگین رزمی نمیتوانند به آرامش و رضایت روحی برسند.
سالهای قبل، وقتی فیلمی از بروسلی در تلویزیون پخش میشد یا در کانون فرهنگی مسجد محل اکران میشد، میدیدم که دستکم ۱۰ نفر برای ثبتنام به باشگاه میآیند. الان هم ورزشهای رزمی، علاقهمندان خودش را دارد.
- چهتعداد هنرجو داشتهاید؟ چهتعداد از آنها به مراحل عالی رسیدهاند؟
از ۱۸ سال قبل، مجموعاً بنابه اطلاعاتی که در کامپیوتر مرکز ورزشیام ثبت شده است، حدود ۱۸ هزار نفر ثبتنامی داشتهایم؛ بهطورمتوسط، سالانه هزار نفر. گرچه تا پایان سال شاید فقط ۲۵۰ نفر بمانند.
از این ۲۵۰ نفر، ۵۰ نفر به مشکی میرسند و از میان آن ۵۰ نفر، ۵ نفر مربی میشوند و از این ۵ نفر نیز نهایتاً ۲ نفر استاد میشوند. مسیر رسیدن به مراحل بالای ورزشی سخت است. علاوهبر حمایت خانوادۀ فرد، حمایت مالی هم باید وجود داشته باشد.
استعدادهایی در همین باشگاه وجود دارند که همواره در مسابقات ملی اول هستند، اما، چون حامی مالی ندارند، نمیتوانند به مسابقات برونمرزی بروند. ۵ نفر از شاگردانم در تیم ملی بوده و هستند.
- باشگاهتان را کی بازمیکنید و کی میبندید؟
صبح وقتی بیشتر افراد هنوز خواباند یا برنامههای روزانهشان را شروع نکردهاند، من در باشگاهم هستم؛ حدود ساعت ۷ یا ۷ ونیم. تا حدود ساعت ۱۱ شب در باشگاه هستم.
- بخشی ورزشی برای خانمها هم دارید؟
اخیراً نصف روز یعنی شیفت صبح را به خانمها اختصاص دادیم. همسرم رزمیکار هستند و مربیگری خانمها را برعهده دارند. ایشان دان ۴ دارند و نایبرئیس سیستم تککونگ موسول در سطح کشور هستند.
اجازه بدهید از پسرم هم بگویم. پسرم محمدامین چهاردهساله است و قهرمان چندین دوره مسابقات کشور است و بنیامین پسر ۷ ساله ام چندین مقام استانی دارد. هر دو پسرم وقتی تکنیک اجرا میکنند، من و مادرشان بالذت به اجرای حرکات رزمی پسرانمان نگاه میکنیم و قند توی دلمان آب میشود.
- در خانه وقتی با همسرتان جروبحث میکنید، کار به مبارزۀ رزمی و استفاده از تکنیک هم میرسد؟
(میخندد) نه. در حد گفتگو باقی میماند؛ البته در خانه گاهی با هم تمرین رزمی انجام میدهیم.
- اگردر محلهای که زندگی میکنید، قصاب یا مکانیک یا خیاط بودید، واضح بود که چه خدماتی میتوانید به سایر هممحلهایها بدهید. در این میان کسی که مثل شما ورزشکار حرفهای است، چه خدمتی میتواند ارائه کند؟
وجود فرد ورزشکار باعث خاطرجمعبودن افرادی است که در جوار او زندگی میکنند. همچنین سالمبودن تن و روان او این اجازه را به کژیها و تباهیها نمیدهد که در اطراف محل زندگیاش حضور داشته باشد.
شاید جالب باشد که بگویم عموم کاسبانی که در اطراف ورزشگاه من مشغول کار هستند، بهمحض اینکه باشگاهم را تعطیل میکنم، آنها هم مغازههایشان را میبندند! تا زمانی که باشگاهم باز است، آنها خاطرجمعتر هستند. خودشان میگویند «برای ما دلگرمی هستی».
در محدودهای که زندگی میکنم، پدرومادرها مراجعه میکنند و برای ورزشکارشدن فرزندانشان راهنمایی میخواهند. مکرر میآیند و سؤال میکنند «پسر یا دخترمان برای چه رشتهای مناسب است؟» و من براساس تجربه ونیز آموزشهایی که در همۀ این سالها دیدهام، پیشنهادم را بیان میکنم.
لزوماً توصیه به ورزش رزمی هم نمیکنم. گاهی حتی بچههایی را مناسب فوتبال یا شنا دیدم و همین را هم به خانوادههایشان توصیه کردم.
- چه خاطرۀ مهمی از ورزش دارید؟
همهجوره خاطره دارم؛ از درون باشگاه تا زمان برگزاری مسابقات داخلی یا خارجی. زمانی برای شرکت در سمیناری ورزشی به چین رفته بودم.
در خیابان، پیاده به محل سمینار میرفتم که یک نفر ناگهان به من گفت «استاد سلام.» گفتم شما؟ گفت «۲۰ سال قبل در فلان باشگاه شاگرد شما بودم و الان برای سفر تجاری به این کشور آمدهام». حس خوبی است که در غربت شما را بشناسند و آن فرد شاگرد رزمی قدیمی شما باشد.
افراد اعتماد بسیاری به باشگاهم دارند. روزی پدری با پسر ششسالهاش به باشگاه آمد و پسرش را به من سپرد. طی چهار سال، آن کودک مراحل ورزشی را بهسرعت طی کرد.
روزی پدرش درحالیکه از مراحل کار اطلاعی نداشت، به باشگاه آمد و وقتی شنید که کودک ۱۰ سالهاش در مسابقات استانی در ردۀ خودش اسمورسمدار است، خیلی تعجب کرد.
آن پسر ۱۰ ساله الان ۲۲ ساله و قهرمان کشور است و هماکنون در کنار خودم مربیگری میکند و اگر خودم نباشم، میتواند کلاسی با حضور ۲۰۰ شاگرد را اداره کند.
- بروسلی را دوست دارید؟
کسی هست که بروسلی را دوست نداشته باشد؟! بروسلی اسطورۀ رزمیکارهاست. بروسلی زمانی که وارد جایگاه جهانی رزمی شد، فیلمهایی را روی پردۀ سینما برد.
او در همۀ فیلمهایش دشمن افرادی است که به مردم ظلم میکنند. او با چابکی و توانایی بالا دربرابر لشکر ظالمان ایستادگی میکند و ترسی به خود راه نمیدهد؛ همین موضوع از او چهرهای فراموشنشدنی ساخته است.
- تا حالا شده در خیابان با کسی دعوای فیزیکی کنید و از تکنیکهای رزمی بهره ببرید؟
(اندکی فکر میکند) با این شدتی که میگویید نه! یک شب که زمان کارم در باشگاه تمام شده بود، پساز تعطیلکردن کلاسم، یک موتور باسرعت از کنار من و برادرم که سوار موتور بودیم، رد شد.
ما تازه راه افتاده بودیم و سرعتی نداشتیم. رانندۀ موتور جلوتر ایستاد و با دستش تهدید میکرد. به او گفتم «سرعتم حتی ۵ کیلومتر نبود و تو باسرعت ۱۰۰ درحال حرکت بودی» که ناگهان بهطرف من حملهور شد.
من در ترک موتور بودم و برادرم هم که قهرمان بینالمللی رزمی است، رانندۀ موتور بود. فرد به ما حمله کرد، اما هیچکدام از ما دو نفر کمترین واکنشی نشان ندادیم.
جلو آمد و باز سروصدا کرد. گفتم «من عذرخواهی میکنم؛ لطفاً بروید. اگر ناراحت هستید میتوانم درِ باشگاه را بازکنم که مقداری تمرین کنید تا آرام شوید.» فرد تازه متوجه شد که مربی رزمی هستم و ورق برگشت.
عذرخواهی کرد و رفت. او از فردا به باشگاه آمد و ثبتنام کرد و تا پنج سالی که بعداز آن شب، در مشهد بود، مداوم به باشگاه میآمد.
- اگر تکنیکهایی که آموزش میدهید، با آموزش اخلاق همراه نباشد ممکن است فردی از آن سوءاستفاده کند و باعث آسیب به افراد دیگر شود. چه تدابیری برای اینکه به این نتیجه نامناسب نرسیم، اتخاذ کردهاید؟
همراه با آموزش تکنیکها و حتی پیشاز آنها، من و کمکمربیانم به هنرجویان رزمی، قوانین باشگاه و احترامات لازم را آموزش میدهیم. اصولا حالوهوای باشگاه بهنوعی است که فرد، قانونمند و بااخلاق میشود و خود را در چهارچوبی مشخص تعریف میکند.
به او میآموزیم که بیرون از باشگاه چه شغلی و کاری دارد، اما در محیط رزمی همه یک لباس میپوشند و براساس ارشدبودنشان و براساس آموزشهایی که دیدهاند، باید اخلاقیتر باشند.
کلاسمان را با سلام و صلوات شروع میکنیم و با سلام و صلوات پایان میدهیم. به هنرجو میآموزیم اگر به قدرت بدنی مناسب رسید، باید در خیابان که راه میرود، سرش پایین باشد، نه اینکه مانند جاهلها راه برود و خودنمایی کند.
خدا را شاکرم که همۀ شاگردان ارشدم، افرادی بسیار مؤدب هستند و به هر کسی که وارد باشگاه بشود، فوقالعاده احترام میگذارند و براساس اصول سبک، به او تعظیمِ رزمی میکنند.
- انتهای آرزوی ورزشی شما چیست؟
هر ورزشکار رزمی که بهصورت جدی تمرین میکند، دوست دارد قهرمان استان و کشورش و در ادامه قهرمان جهان شود و در المپیک شرکت کند. از اینها بالاتر هم اینکه برای خودش سبکی در ورزشهای رزمی ابداع کند و آموزش دهد.
من به این مسئله رسیدم و به مسابقاتی که خواستم، رفتم؛ اما یک آرزو دارم. آرزویم این است که مدرسهای رزمی در همین منطقۀ پایینشهر افتتاح کنم و به بچههایی که استعداد ورزش رزمی دارند، اما امکان مالی ندارند، بهصورت رایگان آموزش بدهم.
در این منطقه شهریۀ ورزشی را نمیتوانند پرداخت کنند. ایکاش ادارۀ تربیتبدنی سوله یا سالنی را برای این کار در اختیارم بگذارد تا بتوانم بهصورت رایگان خدمت کنم.
*این گزارش در تاریخ ۷ آبان سال ۱۳۹۶ در شماره ۲۶۷ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.