از همان زمان تحصیل در دوران ابتدایی ورزش را به عنوان هدف اول و آخرش انتخاب کرد و در آن بالنده شد. ملیکا صبوری نژاد حالا سیزده ساله و ساکن محله فجر است.
دو مقام اول مسابقات بین المللی در سال1398 و 1400، هشت رتبه اول تا سومی در مسابقات کشوری و چندین مقام در مسابقات استانی که ثبت کارنامه ورزشی اش شده، حاصل تلاش او در همین چندسالی است که از زندگی اش می گذرد. او حالا کمربند مشکی و دان یک دارد.
همه چیز از کلاس اول ابتدایی اش شروع شد. نجمه کشاورز که هم آموزگار بود و هم مربی کاراته، از دانش آموزانش خواست برای آزمون ورزش در رشته های رزمی به سالن ورزشی تختی سعدآباد بروند. از بیست دانش آموز دعوت شده فقط دو نفر مستعد بودند و یکی از آن ها ملیکا بود.
به همین دلیل ادامه راه زندگی اش با کاراته و رشته های رزمی گره خورد.همان سال اول که قدم در این راه گذاشت، به مسابقات راه پیدا کرد و با قدرت بدنی خوبی که مربی در او دید، تمرینات پرقوت ادامه پیدا کرد و شرکت در رقابت ها هم.او پشت سر هم در مسابقات ناحیه، استانی، کشوری و بین المللی شرکت می کرد و مقام می آورد و برای مدرسه افتخار آفرین شد. مسئولان مدرسه هم کم نگذاشتند و موفقیتش را با بردن نام او به عنوان قهرمان ورزشی مدرسه تبریک می گفتند.
نوجوان ورزشکار محله فجر تعریف می کند: خوبی اش این بود که متولیان مدرسه دغدغه این را داشتند که دانش آموزان مقام آور را تشویق کنند. انگیزه ای که مدیران مدرسه و پدر و مادرم و مربیانم به من دادند، در پیشرفتم خیلی مؤثر بود و باعث شد در ادامه راه دلگرم تر باشم.
حتی پیش آمده بود که در مدرسه دانش آموزان دیگر را هم تشویق می کردم که سراغ کاراته بیایند و این رشته ورزشی را ادامه دهند.حالا پنج سال است رزدا ضیاء شهابی مربی اش است. او جزو اندک داوران برتر ایرانی است که دان8 دارد و همچنین رتبه شیهان را که از مربیگری هم بالاتر است.
سازوکار آموزشی ضیاء شهابی به گونه ای است که ورزشکاران موفق باشگاهش می توانند آنچه را یاد دارند، به ورزشکاران دیگر باشگاه که در سطح پایین تری هستند، بیاموزند.ملیکا می گوید: مربی ام در پیشرفت من تأثیر زیادی داشته است و او و کمک مربی باشگاهمان، هانیه جاودانی، الگوی بچه هایی هستند که می خواهند در این رشته ورزشی به مدارج بالا تر برسند. ملیکا در ادامه از پدر و مادرش تشکر می کند که در این مسیر سختی های زیادی را تحمل می کنند.
او می گوید: ساعت های تمرین من در روز زیاد است. در همه تمرینات همراهی ام می کنند و همین کار زحمت زیادی دارد؛ رفت وآمد به باشگاه با قطارشهری و اتوبوس در سرما و گرما. پدرم و مادرم با وجود اینکه دو فرزند دیگر هم دارند، این سال ها همه هم وغمشان را برای پیشرفت من گذاشتند.
فاطمه رضایی، مادر ملیکا، همه این سختی ها را عاشقانه به جان خریده است و با اشتیاق از موفقیت های دخترش حرف می زند. می گوید: معمولا رشته های رزمی برای ورزشکاران درآمدی ندارد و تا سال ها هزینه های مسابقات بر عهده خانواده هاست، اما همین که بدانیم آینده روشنی دارد، کافی است. ترم ها یک ماهه است و هرماه حدود 500هزار تومان هزینه دارد.
از این گذشته، برای هر دوره از مسابقات باید تا 2میلیون و 500هزار تومان برای رفت وآمد و اقامت در آن شهر و... هزینه کنیم.ملیکا می گوید: دوست دارم در آینده داور و کاراته کای مطرحی در جهان باشم. الگویم در داوری مربی ام رزدا ضیاءشهابی است و برای کاراته، ساندرا سانچز که بازیکنی مطرح در جهان است و حرکات فنی اش سبک خاصی دارد.
من حتی از مربیگری در این رشته هم خوشم می آید. چون دوست دارم آنچه را خودم یاد می گیرم، به دیگران هم بیاموزم و از دیدن پیشرفت شاگردانم لذت ببرم.ملیکا هیچ گاه نگذاشته است ورزش مانعی برای پیشرفت تحصیلی ا ش باشد و همیشه نمراتش خوب است و هردو را کنار هم ادامه می دهد.