ابوالفضل یوسفزاده، مدرس رباتیک و مخترع محله پنجتن میگوید: دوستان هم تیمی من، هیچکدام ساکن مناطق کم برخوردار نبوده و نیستند، اما به این باور رسیدهاند که مناطقی مثل پنجتن استعدادهای بالایی دارد.
یادگار جنگ برای امیر رهباردار دو دست قطعشده و چشمانی نابیناست اما او توانسته نقصهایش را با هوشمندی جبران کند. او با زبان، کلیدهای تلفن همراه را میفشار با انگشتان پایش خطوط بریل را میخواند.
زهرا هوشیارامامی مربی خیاطی محله بهشتی میگوید: یکی از شاگردان کلاسم میگفت که افسردگی داشته و بهسراغ روانشناسی مشهور رفته است. او پیشنهاد کرده که در یکی از دورههای خیاطی ثبتنام کند.
غلامحسین غلامنیا خبرنگار قدیمی مشهد درباره نوشتن پیش از انقلاب میگوید: بر اساس سبک کوبیسم مینوشتیم، یعنی آنقدر حقیقت را بالا و پایین میکردیم تا هم خواننده بفهمد و هم برایمان دردسر درست نکند.
سیدرضا حسینینژاد میگوید: تلویزیونی به فارسی برای ما برنامه پخش میکرد و خلاصه حرفشان این بود که (امام) خمینی بهزودی فوت خواهد کرد و در ادامه جمهوری اسلامی هم نابود میشود!
حاجرضا گرامی سابقهای طولانی در خدمت به بارگاه ملائکپناه رضوی و همیاری با زائران دلسوخته حضرت ثامنالحجج (ع) دارد. او در این سالها دربان بارگاه سلطان سریر ارتضا بوده است.
او را با نام حسن گلفروش میشناسند و کمترکسی حسن را با فامیل شناسنامهایاش (تناور زرمهری) به یاد دارد. حسنآقا با دو نوع گل مرتبط است، یکی گلفروشی و دیگری پیدا کردن استعدادهای گلزنی.
هفدهم شهریور سال ۵۷، که مرحوم آیتالله قمی از تبعید کرج برمیگشتند، محمد جمال فریدزاده هم همراه خیل عظیمی از مردم برای استقبال از او به بولوار فرودگاه رفته بود که ناگهان تیری به سمت شهید رها شد.