تیم ستاره هشتم از یک سال پیش کارش را با طنابزنی شروع کرد. بعد از چند ماه از تشکیل تیم ژیمناستیک اضافه شد و پس از آن رشتههای رزمی و در مرحله فعلی کراس فیت و فیتنس به تیم پیوستهاند. سناریوی فعلی این تیم برای حضور در مرحله نیمه نهایی بیشتر بر پایه حرکتهای قدرتی است. این گروه شخصی است و آنچنان که رودهی میگوید تا الان همه هزینههایش را خانوادهها پرداختهاند. هزینههایی که حالا 50 میلیون تومان را رد کرده و به بیشتر از این هم میرسد، البته رودهی میگوید این مبلغ بدون احتساب هزینههایی مانند سالن و مربی است.
معمولیترین اسب ورزشی که از اروپا وارد میشود چیزی در حدود 15، 16هزار یورو یعنی نزدیک به 500میلیون تومان قیمت دارد. این مبلغ با احتساب هزینههای گمرگ و ترخیص به حدود 750میلیون تومان میرسد که پرداخت آن برای هر علاقهمند به ورزش سوارکاری آسان نیست، البته این رقم برای اسبهای مسابقه ای حرفهای بسیار گزافتر است. برای خرید یک اسب مسابقه اروپایی که بتواند به راحتی در کلاس پرش ارتفاع با موانع 140 و 145 سانتیمتر بپرد، باید رقمی حدود 4 تا 5 میلیارد تومان هزینه کرد.
قرار شد به همراه سایر دوچرخهسواران برای آشنایی با مسیر مسابقه به پارک چیتگر برویم. به آنها گفتم دوچرخهام کم باد است، صبر کنند تا آماده شوم و سپس با هم برویم زیرا مسیر را بلد نبودم و اولین باری بود که میخواستم در این مسیر حرکت کنم. زمانی که برگشتم دیدم دوستان مشهدی رفتهاند و من جا ماندهام. بالأخره بعد از کلی گشتن راه را پیدا کردم و از ورزشگاه آزادی تا پارک چیتگر را که فاصلهای 10کیلومتری است رکاب زدم. هنگامی که آنجا رسیدم دیگر وقت آن را نداشتم که با مسیر مسابقه آشنا بشوم. از طرفی مسابقه تا چند دقیقه دیگر شروع میشد. بدنم حسابی خسته شده بود. با خودم گفتم یا پیروزی یا مرگ.
دیماه سال گذشته مسابقه ای در شیراز برگزار میشد که اگر نمیرفتیم، جای اسم تیممان خالی میماند. برای رفتن به شیراز ون کرایه کردیم. 2نفر از مادران شاگردانم هم ما را همراهی میکردند که در مجموع 8نفر بودیم. در مسیر راه ون خراب شد. ما 10ساعت در سرمای هوا در کویر گیر کردیم و تا صبح از سرما لرزیدیم. فقط یک مرد همراهمان بود و هیچکسی نبود که به دادمان برسد. صبح خودرویی رد شد و ما را تا پمپبنزین بکسل کرد. از آنجا 2پژو کرایه کردیم. کرایه آن 2خودرو را از هزینه خوردوخوراکمان دادیم. تا به شیراز برسیم، 35ساعت طول کشید. بچهها سرما خورده بودند و با تب 40درجه روی تاتامی رفتند و مسابقه دادند.
محمدرضا عربی که ورزشهای مختلفی را تجربه کرده معتقد است هیچ ورزشی لذت و هیجان بیسبال را ندارد. او میگوید: جذابیتهای بیسبال قابل قیاس با هیچ رشته دیگری نیست و تا وقتی که کسی در زمین این بازی قرار نگیرید و آن را انجام ندهد متوجه نمیشود چقدر این بازی جذاب است. حتی کسانی که فوتبال را یک ورزش مهیج میدانند اگر نسبت به بیسبال شناخت پیدا کنند نظرشان تغییر میکند.
حمید حقطلب در طول سالها قرائت قرآن، هدایای مادی و معنوی بسیاری دریافت کرده است، اما بزرگترین آرزوی او رفتن به مکه و تلاوت قرآن در محل نزول قرآن است. میگوید: چندین سال قبل که در یکی از جلسات قرآنی در حال تلاوت قرآن بودم، یکی از حاضران در آن مجلس تشویقم کرد و هزینه یک سفر زیارتی به کربلا را به عنوان هدیه به من داد، به برکت قرآن این سفر زیارتی نصیبم شد و توانستم در کنار حرم امامحسین(ع)، امام علی(ع) و دیگر عتبات مقدسه کشور عراق به تلاوت قرآن بپردازم اما هنوز آرزومند رفتن به مکه و تلاوت قرآن در محل نزول قرآن هستم.
پیشنماز مسجد حضرت ابوالفضلالعباس(ع) در خیابان شفیعی50، طلبه ورزشکاری است که هم لباس رزم به تن میکند و هم داور بینالمللی کاراته است. از این گذشته، خودش بارها در مسابقات استانی و کشوری بر سکوی قهرمانی ایستاده است. علاوه بر این، سیداسدا... سعادتی یکی از اعضای تیپ فاطمیون است که چندبار در سوریه و جبهه مبارزه با داعش حاضر شده است.