معلول

زهرا و مریم؛ خواهرانی که سد تاریکی را شکسته‌اند
زهرا و مریم ۲ خواهر از ۶ فرزند خانواده نوزادی هستند که به دلیل بیماری RP بینایی خود را در نوجوانی از دست داده‌اند، ولی روشنایی زندگی را گم نکرده‌اند. آن‌ها سد تاریکی را شکسته‌اند و باوجود موانع بسیار با یک عصای سفید شهر را درنوردیده و موفق‌تر از آن‌هایی که دیده دارند، زندگی را دیده‌اند. زهرا متولد سال ۱۳۴۴ است و دیپلم ادبیات دارد. مریم 20 سال بعد از زهرا به دنیا آمده و اکنون در حال دفاع از پایان‌نامه دکتری‌اش در رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه تهران است.
چرخ‌های ویلچر حریف مهرداد و توپ تنیسش نشد!
شب با پای خودش به بیمارستان می‌رود و بستری می‌شود، اما صبح احساس می‌کند نمی‌تواند از تخت پایین بیاید. سومین روزی که در بیمارستان بستری بود، دکترش تشخیص می‌دهد توموری بدخیم روی نخاعش نشسته که او را قطع نخاع کرده است. بدون اینکه تومور را از بدنش بردارند، او را از بیمارستان مرخص می‌کنند و می‌گویند حداکثر تا ۶ ماه دیگر زنده می‌ماند. هرچند مهرداد محمدپور از آن زمان تاکنون روی ویلچر است، اما این چرخ‌های دایره‌ای هیچ‌وقت او را ناامید نکرده و نه تنها مانع شور و نشاطش نشده، بلکه او را در تحمل سختی‌ها و تلاش برای رسیدن به پله‌های بالاتر، راسخ‌تر کرده است.
محسن؛ معلولی که خود علت اشتغال معلولان است!
در 18سالگی با روی دیگری از زندگی‌اش روبه‌رو می‌شود و همین اتفاق زمینه‌ساز همه موفقیت‌های محسن غلامی می‌شود. حادثه‌ای که باعث شده او به مسیر متفاوتی قدم بگذارد و به قول خودش با دنیای جدیدی آشنا شود. طوری که از او راکب موتور کراس و راننده خودرو می‌سازد و در حال حاضر مدیر فروش مجموعه اکوتک (مرکز اشتغال و کارآفرینی معلول ان) است و طراحی قسمتی از محصولات را هم بر عهده دارد.
تلاش «همدلان» برای دستگیری از معلولان
ماجرای آن‌ها به 5سال پیش برمی‌گردد، زمانی‌که «صفورا شریعتی» مسئول گروه مردمی همدلان برای انجام یک کار خیر پیش‌قدم می‌شود و از دوستان و آشنایان می‌خواهد تا برای حل مشکل یک توان‌یاب با او همراه شوند. حس خوبی که بعد از این همراهی به او دست داد، باعث شد که این‌کار ادامه‌دار شود تا با گذشت زمان افرادی با او همراه شوند و تعدادشان به 15نفر برسد. حالا کافیست این 15نفر از مشکل دردمندی باخبر شوند تا تمام تلاششان را برای رفع آن به‌کار گیرند. البته تمرکز این گروه بر حل مشکلات توان‌یابان است.
کتابخانه‌ها و کتاب‌خوان‌های مشهد را بیشتر بشناسید
مرور داستان‌های «مشهدچهره»، برکت همسایگی با کتابخانه و دمخور شدن با کتاب‌ها‌ را پیش چشممان می‌آورد تا بتوانیم سرگذشت آدم‌های کتابخوان و کتاب‌دوست را بهتر ببینیم.
آشپزی که بر اثر یک حادثه انگشتر ساز شد!
کارگاه باشگاه غدیر با همت معلول ان راه اندازی شده است این کارگاه 2 بخش دارد. بخش خیاطی و بخش انگشترسازی و جواهرتراشی. کارگاه انگشترسازی یک اتاق 12متری است که 4میز مخصوص انگشترسازی را دور آن چیده‌اند. همه نیروها مهاجر و قطع نخاعی هستند و با بودجه کمی که دارند در کارگاه کار و خرج خودشان و خانواده‌شان را تأمین می‌کنند. صفدر هاشمی یکی از هنرمندان این کارگاه است. او سال 1352در شلگر افغانستان در نزدیکی مزار به دنیا آمده است. او تا سال 91 در تهران آشپزی می‌کرد اما به دلیل حادثه‌ای که در آشپزخانه برایش اتفاق افتاد قطع نخاع شد و پس از آن راهی مشهد شد و امروز سر از کارگاه انگشترسازی درآورده است.
تلاش می‌کنیم مددجویان از 14 سالگی به زندگی عادی برگردند
کودکانی با وضعیت توان‌خواه و مددجویان شرایطی را دارند که خیلی در جامعه دیده نمی‌شوند، به این معنی که با وجود بالا رفتن سطح آگاهی در جامعه هنوز هم این کودکان از سطح یکسان خدمات آموزشی و توان‌بخشی بهره‌مند نمی‌شوند، بعضا خانواده‌ها این آگاهی را ندارند که فرزندانشان در چنین مراکزی می‌توانند رشد کنند و بعضا هم فضای آموزشی کم است و نکته اصلی دیگر هم این است که جامعه باید به این افراد به چشم یک انسان عادی نگاه کند و آن‌‎ها را بپذیرد.