محمد حداد، زابلی است، اما به قول خودش از وقتی چشم باز کرده، در مشهد بوده است، در محله قلعهساختمان. کارگاه دوتارسازی او همیشه خدا، زیر تلی از تراشههای چوب گم است؛ زیرانبوهی از کاسههای دوتار. یک دوتار کندهکاری نگینشده هم به دیوار آویزان است که نشانه هنرنمایی اوست.
استاد حداد، سرشناسترین دوتارساز مشهدی است. بسیاری از دوتارسازهای دیگر افتخار میکنند که شاگرد او بودهاند. او دوتارسازی را از یک هنردستی به یک صنعت نزدیک کرده است.
محمدرضا شجاعی، سهراب و غلامرضا داوری به گفته خودشان، تنها ملاقهسازان دستی بزرگ این مرز و بوم هستند. میگویند کارشان در سطح ایران لنگه ندارد و فقط و فقط از قوم و قبیله خودشان به آنها به ارث رسیده است. حالا چندین سال است که در این گوشه شهر، جایی در انتهای شهرک شهید باهنر، قبل از پل و در زمینهای ناهموار خاکی و کنار گاراژها در هوای گرم تابستان آتشی اختیار کرده و مشغول به کار در این حرفه کمتر شناخته شده هستند.
«قویفکر» جوان خوشسلیقهای است که علاقه زیادی به حوزه صنایع دستی دارد، به همین دلیل هم تصمیم میگیرد با برپایی مغازهای در بولوار مدرس ابتدا صنایع دستی مشهد و سپس صنایع دستی شهرهای مختلف کشور را برای علاقهمندان به این حوزه عرضه کند.
کمکم کسبوکارش رونق میگیرد و تنوع صنایع دستی ای که در بازار ارائه میدهد، بیشتر میشود. اکنون 20سال از ورود او به این شغل میگذرد و خوشذوقی او در انتخاب این هنر نهتنها باعث شده است مشتریان خاص خودش را داشته باشد
لچک، ترنج، تره، بته، جقه، قشقایی، خشتی، کومه، محرابی، جوشقان، گل مرغ و... تو را به ایران باستان میبرد. آنجا که رنگها و نقشها پیوندت میزند با سرزمین روزهای دور. به بهانه روز صنایعدستی سراغ بانوی کارآفرین محله مهرآباد، طیبه عبدی رفتیم و ساعتی را با نقش و نگارها و آثار هنریاش گذراندیم.
آنقدر پرانرژی و پر از انگیزه است که تمام این کارها را با هم سروسامان میدهد. از یک طرف دستی در صنایعدستی و تار و پود فرش و قالی دارد و از طرف دیگر با آموزش خیاطی برای زنان محله مهرآباد باعث کارآفرینی شده است.
کریم نجفی تنورمالی را کنار پدر و پدربزرگش در عراق یاد گرفته، بعد به مشهد مهاجرت کرده و کسب و کار خودش را راه انداخته است. حالا سالهاست که تنور مال قدیمی این محله است و داستانهای زیادی درباره این شغل کمتر شناختهشده دارد. 10سالی میشود که این دستگاه را خریدهاند و کار خودشان را راحتتر کردهاند. گل را از یک سمت داخل دستگاه فشار میدهند و از سمت دیگر، گل نرم و یکدست بیرون میآید. پیش از فرستادن گل به دستگاه پرز قالی را هم به گل خیس میچسبانند.
کار سفال با تمام آرامشی که هنگام کار به آدم میدهد، استرسها و اضطرابهای خودش را هم دارد، کوچکترین اتفاق میتواند یک اثر هنری را نابود کند، از ضربهای کوچک که باعث خرد شدن سفال میشود تا نوسان برق دستگاه کوره که ممکن است دما را بالا و پایین ببرد و در کسری از ثانیه سفالها را بشکند و تمام! در چنین مواقعی شما هم باید صبر و تحمل و طاقت پذیرفتن شکست را داشته باشید تا در موقع خرابشدن اثر هنری، عصبانی نشوید و از نو شروع به کار کنید.
هادی خورشیدی میگوید: گل و مرغ شرح عشق است و داستان شیدایی بلبل و مرغ در مقابل گل را توصیف میکند که کاملا با مضامین ادبیات ما مرتبط است. گل و مرغ یکی از گرایشهای خاص نقاشی ایرانی محسوب میشود که از اواخر دوره صفویه نخستین نمونههای آن در فرهنگ ایران از سوی محمد شفیع عباسی، شاگرد برجسته رضا عباسی، آشکار شد و ظهور پیدا کرد.