
هرکاره؛ سوغات فراموش شده مشهد
در دنیا چیزی در حدود ۴۶۰ صنعت دستی شناسایی و ثبت شده است و آمار نه چندان دقیقی میگویند که حدود ۳۵۰ هنر از این تعداد متعلق به ایران است، که البته با توجه به تنوع قومیتیای که در کشورمان وجود دارد، نمیتواند اشتباه باشد.
اما بنا به دلایلی مثل نداشتن تبلیغات مناسب برای توریستهای خارجی، نبود حمایت درست و حسابی دولتی، سیاست گذاری نامشخص در صنعت توریسم و هزار و یک دلیل دیگر باعث شده است ایران در بازار جهانی صنایع دستی سهم چندانی نداشته باشد و به قول معروف قافیه را به دیگر کشورها ببازد.
اوضاع صنایع دستی مشهد هم متأثر از وضعیت کشور است، آنطور که به نظر میرسد چندان وضعیت جالبی ندارد و کارگاههای زیادی روز به روز در حال تعطیلشدن هستند.
یکی از معروفترین صنایع دستی مشهد، هرکاره یا همان دیزی سنگی خودمان است. صنعتی تاریخی و چند هزارساله که جایی در سبد خرید زائران و گردشگرانی که هر ساله از این شهر بازدید میکنند، ندارد و حالا بنا به دلایلی مثل تعطیلی معدنهای سنگ در اطراف مشهد، کارگاههای سنگتراشی و هرکارهسازی روز به روز در حال تعطیلشدن هستند.
دراین گزارش سراغ چند نفر از سنگتراشان این حوزه در منطقهمان رفتیم و آنها از مشکلات و بالا و پایینهای این صنعت قدیمی در مشهد برایمان گفتند.
خدایا این کوه را برای مردم پربرکت گردان
بگذارید اول برویم سراغ تاریخچه این صنعت دستی قدیمی مشهد که بنابر نقلهای تاریخی مشهور، بیش از ۱۴ قرن سابقه دارد. دیزی سنگی که مشهدیها در عامیانه به آن هرکاره یا هرکِره میگویند از سنگهای سرپانتین که در دامنه کوهسنگی مشهد و کمربند جنوبی و روستاهایی مثل زکریا وجود دارد، ساخته میشود.
در عیون الاخبارالرضا (ع)، شیخ صدوق از اباصلت هروی یار نزدیک امام رضا (ع) نقل میکند: «حضرترضا (ع)، چون به قریه سناباد رسید به کوهی که مردم از سنگ آن برای تهیه غذای خود دیگها میساختند تکیه داد و فرمود: «پروردگارا این کوه را برای مردم نافع قرار بده و برکت را در آن و ظرفهایی که از آن تهیه میکنند زیاد فرما.»
سپس دستور داد، تا از آن کوه ظرفهایی برای حضرتش تهیه کردند. حضرترضا (ع) دستور میدادند در همان ظرفهای سنگی برایشان غذا درست کنند از آن پس مردم به تشویق آن حضرت از همان کوه ظرفهایی تهیه کردند که برکت ویژهای نصیب آن شده بود.»
از آنجا که فقط سنگهای هرکاره به خاطر نرمی و جنس خاصشان قابلیت قلمزنی دارند، به مرور زمان و با پیشرفتهشدن ابزار کار، استادکاران سنگتراشی، هرکارهها را با این هنر تبدیل به یک کالای تزئینی کردند. هنری که عمری تقریبا ۷۰-۶۰ساله دارد و این روزها توانسته جانی دوباره به این سوغات مشهدی بدهد.
حمایت نشدیم، تعطیلش کردیم
«ما عمرمان را پای دیزی سنگی گذاشتیم.» این جمله را حاج رمضان صفایی با حسرتی خاص میگوید. کسی که تقریباً 5سالی میشود دم و دستگاه هرکارهسازی را به گوشه انبار فرستاده و الآن سنگ قبر میسازد.
حاجی صفایی تعریف میکند: بیشتر کسانی که در قدیم هرکاره میساختند، از اهالی نوغان بودند. خدابیامرز استادکار ما میگفت که این هنر نظرکرده امام رضا(ع) است. برای همین تا وضو نمیگرفتیم، نمیگذاشت دست به سنگها بزنیم.
آن زمان که وسایل مدرنی وجود نداشت. کارگرهای بنده خدا با بیل و کلنگ به جان کوهسنگی میافتادند و با هزار بدبختی از آن سنگ استخراج میکردند. بعد هم آنها را بار گاریهای خری یا اسبی میکردند و پیش ما میآوردند.
همه کارگاههای سنگتراشی و هرکاره سازی در بست بالاخیابان بود. اصلا برای خودمان یک جای مخصوص داشتیم که به سرای سنگتراشان معروف بود که الان هیچ اثری از آن باقی نمانده است. آن وقت ما با یک سری وسایل ساده میافتادیم به جان سنگها.
از حاجی میپرسم که چرا کارگاه را تعطیل کردید؟ پاسخ میدهد: قدیمترها دیزی سنگی مشتری زیاد داشت و مردم عادی آن را خوب میخریدند. بعد که این ظرف و ظروف تفلون و نمیدانم سرامیکی به بازار آمد، هرکاره کالای لوکس و بعد تبدیل به سوغاتی شد.
هرچه رفتیم و گفتیم که ما را حمایت کنید، دستکم برای ما مثل سابق یک بازار جدا درست کنید تا مردم و گردشگران بیایند هم ساختش را از نزدیک ببیند و هم اینکه آن را از ما بخرند. گوش کسی بدهکار نبود.
هیچ حمایت درست و درمانی از ما نشد. وقتی هم که چرخ کارگاه هرکارهسازی نچرخید، مجبور شدیم برخلاف میل باطنی تغییرکاربری بدهیم تا این کارگرهای بینوا از کار بیکار نشوند.
«ما عمرمان را پای دیزی سنگی گذاشتیم.» این جمله را حاج رمضان صفایی با حسرتی خاص میگوید
هرکاره مالِ مشهدیهاست فقط
در بین همه آدمهایی که با آنها در مورد ساخت دیزی سنگی صحبت کردیم، محمود رفیعطلب ۳۵ ساله از همه جوانتر است. میگوید هرکارهسازی و کارگاه جاده سیمان را پدرش برای تنها پسر یادگار گذاشته و او هم با همه سختیهایی که کشیده، حاضر نشده است آن را تعطیل کند.
در حالی که به قول خودش اگر زمین کارگاه را میفروخت و پولش را در بانک میگذاشت، سود بیشتری عایدش میشد. رفیع طلب میگوید: همه سوغاتی که در مشهد به نام این شهر فروخته میشود، یا خودش یا رگ و ریشهاش مال جای دیگری غیر از مشهد است و به مرور زمان پایش به اینجا باز شده و مهر سوغات شهر امام رضا (ع) رویش خورده است.
اما هرکاره تنها سوغاتی است که از اول تا همین امروز در همین شهر ساخته و فروخته میشود. چینیها و ایتالیاییها که در صنایع دستی جزو کپیکاران قهار محسوب میشوند، هنوز نتوانستهاند هرکاره بسازند.
چون فناوری ساخت این دیگها مالِ ما مشهدیهاست و هرکسی از پس آن برنمیآید. اما شرایط موجود برای این هنر اختصاصی مشهد، خیلی روبهراه و راضیکننده نیست. همین الان فکر میکنید زائران چه چیزی با خودشان به عنوان سوغات میبرند؟ زرشک و زعفران. چندسالی هم هست که سفال به این فهرست اضافه شده است.
دوتای اول که خوراکی هستند و اصلاً جزو صنایع دستی محسوب نمیشوند. دومی هم که خاستگاهش لالجین و یزد و دیگر شهرهای کویری است. این نشان میدهد که مسئولان قدمی برای معرفی هرکاره و دیزی سنگی برنداشتهاند.
یعنی زائرو گردشگری که از دروازه مشهد پایش را داخل شهر میگذارد، نمیداند که مردم اینجا هنری دارند که چند هزارسال عمرش است و امام رضا(ع) از آن تعریف کردهاند.
حتی به آنها نگفتهایم غذاپختن در هرکاره کلی خاصیت دارد. به همین دلیل بازار سوغات مشهد پر است از چیزهایی که اصلا مال ما نیست. بارها گفتیم که بیایید و با همکاری و همفکری بزرگان این رشته، قدم مثبتی برای رشد آن بردارید، ولی کو گوش شنوا.»
در هرکاره غذا به دل میجوشد
«کارگاه را دادم اجاره و خیال خودم را راحت کردم. خودم هم از صبح تا شب در مغازه سنگفروشیام مینشینم.» این حرفها را غلامعلی اختری میزند. کسی که از ۹-۸ سالگی در بازار سنگتراشان بست بالاخیابان شاگردی کرده و عرق ریخته است. تا همین پنج سال پیش هم کارگاه هرکارهسازی داشته که حالا بخشی از آن را اجاره داده و در گوشه دیگرش سنگفروشی باز کرده است.
حاج غلامعلی تعریف میکند: شاید باور نکنید، اما هر مشهدی در خانهاش یک دیزیسنگی داشت و تا جایی که من یادم میآید همه غذاهایمان را در آن میپختیم. اصلا خوراکی یک طعم دیگری میگرفت که هنوز مزهاش زیر دندانم هست. خدابیامرز مادرم میگفت غذا در هرکاره به دل میجوشد. به قول امروزیها آهسته آهسته پخته میشود. برای همین طعم آن به هیچ وجه عوض نمیشود.
اختری میگوید کارگاههای هرکارهسازی که راه بیفتد بیکاری هم حل میشود و ادامه میدهد: من در همین کارگاه تا قبل از تعطیلیاش، ۲۰-۱۵تا کارگر داشتم که هرکدامشان چند سر عائله داشتند و نان سرسفرهشان میبردند.
وقتی که مجبور شدم کارگاه را ببندم، فقط برای پنج نفرشان در شغل جدید کار داشتم و بقیه را برخلاف میل باطنی مرخص کردم. اگر برای دیزیسنگی بازار بیشتر از چیزی که الآن هست مهیا کنند، مستقیم و غیرمستقیم برای حداقل ۴۰-۳۰ نفر شغل میشود.
مگر نمیگویند که بیکاری زیاد است و جوانها دارند هرز میروند، این یک راه برای اشتغالزایی. مسئولان بسما... بگویند و بیایند جلو.
مشهد شهر هرکارهسازی، نه کاشان و اصفهان
«بازارمان دارد کم کم بهتر میشود.» حسن الفتزاده صحبتش را با این جمله آغاز میکند و خدا را شکری از ته دل میگوید و ادامه میدهد: تازگیها تبلیغ برای هرکاره زیاد شده است. به ویژه از طرف پزشکان سنتی. خیلیها میآیند و میگویند که دکترمان گفته هرکاره بخریم. آن هم به این خاطر است که میگویند غذاپختن در آن خاصیت دارد که البته حرف خلافی نمیزنند.
مثلا جالب است بدانید که در هرکاره غذا اصلا نمیسوزد. ضمن اینکه دیگها نچسب هستند و این خاصیتشان را هیچوقت از دست نمیدهند. دکتری هم میگفت که این ظرفها باعث میشوند آهن بدن تأمین شود. خلاصه اینکه دوباره به این نتیجه میرسیم هیچکار قدیمیها بیعلت نبوده است.
او میگوید حالا که بازار کمی بهتر شده است، باید این سوغات اختصاصی مشهدی بیش از پیش به مردم معرفی شود. الآن مشهد را به زعفران و زرشک میشناسند.
شاید از هر ۱۰ نفر زائر، ۵-۴ نفرشان بدانند که هرکاره هم سوغات این شهر است و برای خریدش پیش ما بیایند. به نظرم حالا که همه دوباره دارند رو به سنتهای قدیمی میآورند و سفال و تختچوبی و خیلی چیزهای دیگر میخرند، باید روی دیگهای سنگی هم تبلیغ شود تا این بازار دوباره مثل قبل پررونق شود. الان مشتریهای مشهدی من بیشتر از شهرستانیها هستند و این نشان میدهد هنوز خیلیها نمیدانند مشهد شهر هرکارهسازی است، نه اصفهان و کاشان.»
حالا که بازار کمی بهتر شده است، باید این سوغات اختصاصی مشهدی بیش از پیش به مردم معرفی شود
صادراتش راه بیفتد زندگیمان دگرگون میشود
«تعطیلی معادن خیلی به کارمان ضربه زد.» وقتی حرف از هرکاره و دیزیسنگی میشود، جلال سالمی حرفهایش را اول از همه با گلایه شروع میکند و میگوید: این پروژه کمربندجنوبی که راه افتاد، دانه دانه معادن سنگی که سر راهش بود تعطیل شد.
بهانه این بود که در محدوده شهری هستند و آلایندگی دارند یا اینکه در مسیر پروژه قرار گرفتهاند و چارهای جز مهروموم کردنشان نیست. از بین آن همه معدن سنگ مرغوب، فقط یکی دو تا الان مشغول کار هستند که جنس سنگشان خیلی دلخواه حداقل من یک نفر نیست.
چون درصد ناخالصیاش زیاد است و موقع کارکردن خیلی اذیت میکند. بازار ما تازه دوباره جان گرفته بود که این کار خیلی اذیتمان کرد و به کارمان ضربه زد. فعلا که داریم با همین وضعیت پیش میرویم تا ببینیم در آینده چه میشود.
سالمی در ادامه از صادرات هرکاره صحبت میکند و ادامه میدهد: هنوز کسی پیدا نشده که وارد کار تجارت و صادرات دیگهای سنگی شود. من شک ندارم آنور آبیها حسابی از این موضوع استقبال میکنند چون این دیگهای سنگی کالای خاصی است که علاوه بر خاصیتش، نمونه آن را بعید است جای دیگری دیده باشند.
خصوصاً اگر روی آن قلمزنی هم شده باشد. آخر همه این هنر را روی فلز دیدهاند نه سنگ. همین الان تک و توک بعضیها که در خارج از کشور زندگی میکنند، میآیند و هرکاره میخرند.
اما نه برای غذاپختن، بلکه به عنوان کالای تزئینی. باور کنید اگر صادرات دیگسنگی راه بیفتد، زندگی خیلی از ما هرکارهسازان دگرگون میشود.