جانباز - صفحه 9

تلویزیون رنگی خویشاوند صدام را غنیمت گرفتیم!
حسن دلیرباغستانی می‌گوید: پیرمرد را به‌خاطر سن‌وسالش، از حضور در عملیات منع کردم، اما خیلی اصرار کرد و سرانجام اجازه دادم. رفت و با دست پر هم برگشت. او تلویزیون رنگی جاسم، خویشاوند صدام را با خودش آورد.
جنگ علی‌اکبر حیدری برای زندگی بعد از جنگ
در سال ۱۳۶۸ به جای تشویق و ترغیب، من را اخراج کردند و در حکمم نوشتند که از کار رضایت ندارند و وظایفش را به درستی انجام نمی‌دهد.
سرباز آزادسازی خرمشهر، داستانش را کتاب کرد
سرهنگ قاسم کریمی در عملیات آزادسازی خرمشهر حضور داشته است و دو بار نیز در جنگ مجروح شده است. او مولف هفت کتاب در حوزه دفاع مقدس است.
افسانه سه برادری که با هم در جنگ حضور داشتند
احمد، مصطفی و محمود خسروی سه برادر بودند که با هم در جنگ حضور داشتند، قسمت دوبرادر شهادت بود و یکی هم جانباز ی.
بی‌بی فاطمه رضایی، ۲۵ سال از همسر جانبازش پرستاری کرد
بی‌بی فاطمه رضایی، ۲۵ سال از همسر جانباز ش پرستاری کرد. علی اکبر جرات همسر فاطمه خانم دوماه پس از ازدواجشان در شلمچه شیمیایی شد.
همسر ناشنوای جانباز محله الهیه، با سکوتش حرف می‌زند
ربابه تقی‌پور بانوی ناشنوایی است که ۳۰ سال از همسر جانباز ش پرستاری کرد، همسری که سال ۹۳ بابت ترکش‌های دوران جانباز ی ربابه را برای همیشه در سکوتش تنها گذاشت.
جانباز خوشنویس محله سعدآباد
محمد مهرابی که جانباز ی را با دست و پا و چشمان خود لمس کرده در سال‌هایی که سعی دارد به عنوان یک رزمنده در میدان باشد، از هنر و عشق و علاقه‌اش به هنر خوشنویسی هم نمی‌گذرد.