همسرم حق داشت نگهداری از ۸ فرزند کم سن سال و تهیه مخارج و هزینه خورد و خوراک آنها کار بسیار سختی بود، اما من تصمیمم را گرفته بودم و چون دستور امام بود باید میرفتم.
سرهنگ قاسم کریمی، فرماندۀ گروهان عملیاتی و پیاده نظام گردان ۱۱۰ از تیپ سوم لشکر ۷۷ و سروان حسن اسماعیلزاده از شاهدان عینی عملیات آزادسازی خرمشهر هستند.
مسجد موسی بن جعفر (ع) در میان ساکنان و اهالی محله سرافرازان به «مسجد آزادگان و جانباز ان» مشهور است.
حسین علی وظیفه شناس که در نوجوانی عازم جبهه شد میگوید: شروع عملیات خیبر پرده بیتجربگی را پاره کرده بود و همین شد که هرازگاهی ترس به سراغمان میآمد.
شهریور سال۱۳۸۵ اسم دورهمیشان را گذاشتند «همسنگران پدران آسمانی». از آن سال به بعد در روز ولادت امامحسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع)، جانباز ان محله سرافرازان دور هم جمع میشوند و از خاطرات دفاع مقدس میگویند.
علی اکبر راستگو از عملیات رمضان تعریف میکند: با آخرین قدرتی که داشتم، دستم را تکان دادم. یکی از بسیجیها که درحال کفنکردن پیکر شهدا بود، متوجه شد و با صدای بلند فریاد زد: امدادگر! بیا این برادر زنده است!
مجید گلزاری میگوید: برای امثال من رزمندهشدن و حضور در جنگ بدون سختی نبود. اتفاقا خیلی هم سخت بود، اما سختتر از آن، برای مادران و همسران رزمندهها بود.






