در خیابان موسویتبار ۳.۶ فعلی انبار بزرگ غله قرار داشت. این بنا با فاصله یکمتری از سطح زمین، روی تعدادی پایه آجری ساخته شده بود. بیشتر اوقات با بچهها درمیان پایههای آن به بازی قایمباشک و کلوخبازی مشغول میشدیم.
ربابه حسینیزرگری، به واسطه اشتغال همسرش در شرکت رازی، از نخستین ساکنان خانههای سازمانی، میگوید: آن زمان، محله تربیت، بیابان و برهوت بود و بهمرور و با سکونت افراد در شهرکهای همجوار، رنگ آبادی گرفت.
حمید بهنامیان میگوید: باباعباس خدابیامرز برای ما تعریف میکرد که بین دو گروه درگیری خونینی رخ داده و به این دروازه که میرسند، صلح میشود. به همیندلیل مردم عید میگیرند و شادی میکنند و نام اینجا میشود عیدگاه.
فاطمه ماهری از خاطراتش در رباط طرق میگوید: انتهای رباططرق ۶ آسیاب آبی بود. آنزمان نانوایی نداشتیم؛ بههمیندلیل مردم گندمهایشان را به آسیاب آقای گلابچی میآوردند.
کوچه حسینباشی که حالا صد سالی از عمر آن میگذرد، روزگاری، باغ انگور و دورهای محل کاشت صیفیجات بوده؛ همچنین زمانی بخش درخورتوجهی از آن به کوره آجرپزی حسینباشی و خانه کارگران کوره اختصاص داشته است.
کوچه طبرسی ۴۲ که به رسالت۱۷ ختم میشود، دارای شانزدهفرعی است، ۶۵۰متر طول دارد و بهدلیل مجاورت با بولوار طبرسیجنوبی، شیخصدوق و المهدی از معابر مهم و پررفتوآمد منطقه ۳ به شمار میرود.
کوچه یدالله، مانند بسیاری دیگر از مسیرهای درونشهری مشهد، در سالهای پس از پیروزی انقلاب با روند نوسازی شدیدی روبهرو شد. بسیاری از خانههای حیاطدار قدیمی این مسیر تخریب شده و جای خود را به آپارتمانهای چندطبقه دادهاند.






