شهید

بعد از تو دیگر گیلاس نخوردم
محبوبه خانم، خواهر شهید منوچهر محمد‌پور حسن‌آبادی می‌گوید: تابستان‌به‌تابستان دلم برای خوردن گیلاس ضعف می‌رود. اما من سر قولم هستم، ۲۶سال است منتظرم برگردد تا با هم دوباره گیلاس بخوریم. 
روایت شهادت عبدالکریم هاشمی‌نژاد در روزنامه‌ها
در پی فاجعه تکان‌دهنده شهادت عبدالکریم هاشمی‌نژاد، مردم به خیابان‌ها ریختند، آن‌چنان که مشهد شاهد عاشورایی دیگر بود. خراسان در این روز می‌نویسد: «خراسان یک چهره دانشمند انقلابی را از دست داد.»
پرستار جنگ، روی ویلچر هم یاریگر دختران طرق است
فاطمه عباسی در زمان جنگ پرستان مجروحان بود، سوادی نداشت که خاطراتش با رزمندگان را در دفتری ثبت کند، اما آن قدر عزیز بود که مجروحان جنگ، دفتری به او بدهند و خاطراتشان را برایش بنویسند.
مادر شهید ماجونی خانه‌اش را به حسینیه تبدیل کرد
فاطمه دهباشی، مادر شهید محمد ماجونی دوست داشت به یاد پسرش خانه‌اش را تبدیل به حسینیه کند. وقتی مادر شهید سال ۱۳۸۷ فوت کرد منزلش به نام «حسینیه شهید محمد ماجونی» در محله شروع به فعالیت کرد.
صدیقه با همسرش اسیر کومله‌ها شد، اما بدون او بازگشت
قصه «صدیقه یاوری» از هشت سال جنگ شاید ده، دوازده روز بیشتر نباشد. او بقیه سه‌چهار ماه زندگی در سنندج و دیواندره را از ترس و دلهره خمپاره، موشک و راکت، در اتاق‌های دربسته‌ای گذراند.
رسم چهل ساله اهالی محله المهدی در روز عید غدیر
عید غدیر که از راه می‌رسد، به‌رسم همیشگی، چند نفر از افراد سرشناس و مسجدی‌های محله المهدی به دیدن خانواده شهدا و رزمندگان سادات محله می‌روند که سابقه‌اش به سال ۱۳۶۰ برمی‌گردد.
سیدکاظم به شهادت هم لبخند زد!
بی‌بی‌‌طاهره تقوی، مادر شهید می‌گوید: سیدکاظم خیلی رئوف بود. وقتی نگاهش می‌کردی، انگار یک لبخند مهربان روی صورتش بود، کمک کردنش به دیگران هم با روی گشاده و لبخند مهربان همیشگی‌اش بود.