خانوادههای 3تن از دانشآموزان کلاس اول توانایی خرید گوشی تلفن همراه هوشمند را نداشتند و با ادامه این روند دانشآموزان از درس و مشق خود عقب میافتادند. آگاهی از این موضوع برایم به دغدغه فکری تبدیل شده بود، در نهایت از طریق فضای مجازی و گروه تلگرامی خانوادگی و دوستان اعلام کردم که برای تهیه سه گوشی اندروید برای دانشآموزان کلاسم نیازمند به کمک مالی هستیم. به دنبال این درخواست در مدت زمان اندکی مبلغ 10میلیون تومان فراهم شد.
مریم، محبوبه و سعید مصلحی دو خواهر و یک برادر از بین 6 فرزند خانواده مصلحی هستند که در روستایی از توابع بردسکن به دنیا آمدند. به گفته آنها ازدواج فامیلی پدر و مادر سرنوشت امروز آنها را رقم زده است که البته شکایت یا نارضایتی از این موضوع ندارند. از بین 6 فرزند خانواده مصلحی، 4 فرزند دچار بیماری آرپی (RP) هستند، بیماری که در گذر زمان فرد بینایی خود را از دست میدهد یا به حداقل توان بینایی میرسد و از سویی هم از همان دوران کودکی قادر به بینایی در فضاهای کم نور نیست.
به محض اینکه دست راستش قطع میشود، «اسماعیل» از دستگاه جدا شده و نجات پیدا میکند. دو نفر از حاضران در صحنه از حال میروند، اما شیرخانی که تازه از جبهه آمده و زخمیهای بدتر از او را دیده، خونسردیاش را حفظ میکند و اسماعیل را در وانت میگذارد و به بیمارستان میرساند. از بیمارستان تربت حیدریه او را به بیمارستان امدادی مشهد میآورند. در طول این مسیر «اسماعیل» به این موضوع فکر میکند که از این پس با یک دست چه کند؛ چطور زندگیاش را بگذراند.
18سال بیشتر ندارد اما مدالهای زیادی در زمینههای مختلف کسب کرده است. مدال نقره المپیاد ادبیات، مدال برنز المپیاد علوم و... اما مدال طلای المپیاد اقتصاد آن هم در کشور آخرین و مهمترین مدال نرگس خطیبیفرد است. او دانشآموز جوان و پرتلاش محله 22بهمن است که علایق متفاوتی دارد. علاقهاش به شعر و شاعری باعث میشود رشته علوم انسانی را انتخاب کند. در المپیاد اقتصاد به رشته اقتصاد و مدیریت هم علاقهمند میشود.
سال پیش مریم محمدی در پایه سوم دبستان شهید میراب شهرک طرق مشغول به تحصیل شد. او در سال تحصیلی گذشته با مشاهده رفتار پرخاشگرانه یکی از دانشآموزان خود تصمیم میگیرد به او کمک کند و پس از 5 ماه تلاش و پیگیری مستمر، نتیجه میگیرد. پس از آن این معلم تصمیم میگیرد درقالب یک پژوهش ماحصل اقداماتی که برای دانشآموزش انجام داده است به نگارش در بیاورد.
در یک خانواده کمجمعیت بزرگ شده و صدای قرآن همیشه در خانهشان بلند بوده است. پدرش شغل شریف پاکبانی دارد و مادرش از جانودل برایش مایه میگذاشته است؛ مادری که در کنار صبوری، مشوق او در درسها و برنامههای قرآنیاش نیز هست. همه اینها زمینهای را فراهم کرده است تا فاطمه سجادی حالا در هفدهسالگی حافظ 8جزء قرآن باشد.
گرهگشایی کار دل است و موضوعی که به دل گره بخورد، آدم منتش را روی سر هیچکس و هیچچیز نمیگذارد. کارهای دلی دلنگرانیهایش هم با دیگر کارها متفاوت است. بههیچوجه هم به داشتن و نداشتن پول ربطی ندارد. نمونهاش هم زندگی رمضان فلکی است؛ آموزگاری که درس مهمی برای آموختن داشته و دارد. دستگیری از مردم او را به جایی رسانده است که با قدرت میگوید: «بدون پول هم میشود به مردم خدمت کرد.»