معلم

ماجرای خانه‌ای که کتابخانه شد
درباره وقف زمین برای مسجد و مدرسه زیاد شنیده‌ایم، اما وقف زمین برای کتابخانه کمتر اتفاق افتاده است. روایت این هفته ما وقف مال برای ترویج فرهنگ مطالعه در یک منطقه پیرامونی است. تعریف کتابخانه امیر‌حسین فردی را زیاد شنیده‌ بودم؛ مجموعه مردمی و خودجوش در طبرسی‌شمالی که به همت چندجوان جهادی پا گرفت و زیرنظر هیچ سازمانی نیست. در ابتدا‌ی تأسیس، کتاب‌ها‌ اهدایی بچه‌های محله بود و نیازشان به مطالعه را تأمین می‌کرد. اکنون 12سال از آن روزها می‌گذرد و مجموعه به همت همان گروه خودجوش و جوانان جهادی کارش را ادامه می‌دهد، البته با 10هزار جلد کتاب و 3هزار عضو.
چه دردمند و غریبانه زیستی ای مرد!
پس از تحصیلات حوزوی در مشهد به خدمت آموزش و پرورش درآمد و در کسوت معلم ی دلسوز و پرتلاش به آموزش دوست‌داران ادب و دانش پرداخت تا اینکه در سال 1373 شمسی از خدمت بازنشسته شد.در دوران جوانی بود که استاد در مشهد به محفل شعری که آقای فرّخ و تنی چند از شاعران دیگر تشکیل داده بودند، راه یافت و از این محفل ادبی بهره‏‌ها برد. ایشان در غزل به «حافظ و صائب تبریزی» و در قصیده به «مسعود سعد سلمان» نظر داشت و خود در سرودن غزل شاعری متبّحر بود. استاد صاحبکار، شاعری خوش‌ذوق و آشنا به اسلوب و قالب‌های کلاسیک شعر فارسی بود و بیشتر همت خود را صرف بسط و گسترش شعر دینی و متعهّد کرد.
معلمی با حس خواهرانه
شرایط کار در تبادکان بسیار سخت بود اما وجود دانش‌آموزان بااستعداد و نخبه تعهدم را برای ماندن بیشتر می‌کرد، تمام تلاشم را برای شکوفاشدن این استعدادهای بالقوه اما واقعا محروم انجام دادم، روزها و ساعت‌های زیادی را بدون حتی یک ریال دستمزد به‌طور خصوصی به آموزش و تعلیم این دانش‌آموزان می‌پرداختم تا آن‌ها برای مسابقات و المپیادهای علمی آماده شوند. خوشبختانه نتیجه آن را نیز دیدم و دانش‌آموزان مدرسه ما هر سال در جشنواره‌های مختلف علمی‌کاربردی شرکت و مقامات مختلفی را نیز به دست آوردند. این‌ها بخشی از روایت‌ مژگان دلیر از شرایط تدریسش است.
کرونا آموزگاران طرق را فیلم‌ساز کرد
آن‌ها یک گروه از معلم ان مدارس طرق هستند که این ایام پرکارترین روز‌های کاری خودشان را پشت سر می‌گذارند. معلم انی که با درک شرایط دانش‌آموزانشان باور دارند که نمی‌شود محصول شغلت آدم‌ها باشند و نسبت به آن‌ها بی‌تفاوت ماند. آن‌ها در این ایام کرونا زده که دغدغه خانواده‌ها آموزش فرزندانشان است طرحی نو درانداخته‌اند تا فیلم‌های آموزشی رایگان به دست کودکان طرقی برسد.
معلمی بازنشستگی ندارد
روزهای 65سالگی‌اش را در کنار کودکان و نوجوانان محله امام رضا می‌گذراند؛ محله‌ای که دوران بازنشستگی‌اش را در آن سپری می‌کند و هنوز هم مانند گذشته به دنبال تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان محله است. «محمدحسن منتظری» از معلم ان بازنشسته است که کارنامه‌ای پربار در سال‌های کاری‌اش دارد.
پاداش معلمی را خدا می‌‌دهد!
سپهری از روزی می‌گوید که یک مشکل اداری داشته است و به او می‌گفتند کار شما انجام نمی‌شود. وقتی زنگ تفریح، سر کلاس در حال نماز خواندن بود، یکی از دانش‌آموزانش می‌گوید شما چند روز است انرژی و شادی قبل را ندارید، من برایتان دعا می‌کنم. ۲ روز بعد به سپهری زنگ می‌زنند و همان فردی که گفته بود کار شما به هیچ عنوان انجام نمی‌شود، می‌گوید: مشکلتان حل شده است و باقی کار‌های اداری‌تان را خودم انجام می‌دهم. او این گره‌گشایی را نتیجه دعای خالصانه و پاک دانش‌آموزان می‌داند و می‌گوید: پاداش شغل معلم ی از سمت خدا می‌رسد.
اندیشمند عدالت‌خواه؛ روایت‌هایی از زندگی مرحوم علامه حکیمی
استاد حکیمی به صورت تعجب‌برانگیزی همواره خود را در ارتباط با دیگران تعریف می‌کرد، دیگرانی که هیچ‌گونه ارتباط ابتدایی با او نداشتند، اما او خود را در ارتباط منطقی با آن‌ها در نظر می‌گرفت. مرحوم علامه حکیمی در خانواده‌ای کارآفرین و ثروتمند رشد یافته و هرگز طعم فقر و ناداری را نچشیده بود، اما از دوران نوجوانی به دیگرانی که از امکاناتی که او داشت محروم بودند، می‌اندیشید و تلاش می‌کرد شرایط بهتری برای زندگی آن‌ها فراهم آورد. به این ترتیب، ایشان همواره نوعی دیگراندیشی را راهنمای زندگی خود قرار می‌داده است. این دیگراندیشی عمیق باعث می‌شد ایشان هم در مسائل فکری و نظری و در زندگی‌ روزمره به دیگران و حقوق آن‌ها بسیار حساس باشد. یکی از دشواری‌های همراهان ایشان آن بود که حداقل زمانی که با ایشان هستند حقوق دیگران را زیر پا نگذارند.