هفته گذشته نهمین سالگرد درگذشت مردی بود که در این شهر غریب بود، اما همه عمر ساده و بیریا به مجاوران و زائران حضرت رضا(ع) خدمت کرد. مرحوم حاجرضا انصاریان، از کسبه قدیمی صنف پارچهفروشان سرای عالی (خیابان شهیداندرزگو) و مداح اهلبیت(ع)، به صلوات خاصهای که از او به یادگار مانده است، شناخته میشود. البته حاجرضا هربار میخواست در یک کلام خودش را معرفی کند، میگفت: «من پناهنده حضرتم!»
سعید ادهمدوست در یکی از رفتوآمدها به مدارس روستاهای تبادکان با معلم ریاضی جدید مدرسه یکی از مدارس به نام خانم منیره قاسمنیان آشنا شده و به قول قدیمیها با یک نگاه عاشقش میشود. این دو در سال 1384 ازدواج کرده و همراه هم در مدارس روستاهایی همچون خور، بلغور، کشف و... تدریس میکنند.
مریم بیدمشکی یکی از معلم انی است که پا را فراتر از کتاب گذاشته و در کلاس درسش نه فقط دغدغه تمام کردن کتاب بلکه دغدغه زنده کردن فرهنگ، اخلاق و نام و یاد فردوسی را دارد. او که اکنون یک معلم ادبیات است و دوران پر فراز و نشیبی را طی کرده تا به معلم ی رسیده است، میگوید: شاهنامه تنها کتابی است که میتوانیم از آن به عنوان خردنامه یاد کنیم چراکه فردوسی بعد از خداپرستی از خردپرستی که امروزه هم بسیار به آن احتیاج داریم سخن گفته است و من امیدوارم فردوسی در شهر مشهد از این غربت در بیاید.
معصومه نجیبی بارها به خانوادهها توصیه کرده: هر قدر هم که درس خواندن برای فرزند شما مفید باشد اما دکتر و مهندس خموده و بیمار، ایدهآل شما برای آینده فرزندتان نیست و بیشک سلامت آنها از هر چیز مهمتر است.
وقتی یک نقطه دور افتاده در حاشیه شهر مشهد را برای کار انتخاب میکنی و سی سال ممتد به آن حرفه مشغول میمانی، یعنی حسابی به آن کار عشق میورزی. همین عشق بوده که سبب شده است مشکلات و کمبودها هم نتواند حریف دلبستگی «هاشم خوششنو» به دانشآموزان هنرستان اندیشه، دبیرستان مرحوم علی اکبر قصاب و دبیرستان نوبت دوم شفا شود که هر سهتایشان در یک مجتمع آموزشی قرار گرفتهاند.با آنکه او سال 1399 بازنشسته میشود، اما دوباره پای کار میآید و برای دانشآموزانش سنگ تمام میگذارد. بیش از 500 دانشآموز که آنها را به اسم کوچک و «پسرم» صدا میزند. خوششنو امسال مدیر نمونه استان خراسان رضوی شد.
مهمترین ویژگی کاریاش را رشد همه دانشآموزان در کنار هم میداند، اینکه همه با هم به پیش بروند، خطشان خوب باشد و نمراتشان سطح بالا. میگوید: اگر کسی در درسی ضعف داشت، همه با هم به او کمک میکردیم تا مشکلش را حل کند. این دو ویژگی آقای توکلی، یعنی مهربانی و قاطعیت، دست به دست هم میدهند تا بیشتر دانشآموزان به حضور در کلاس او علاقه داشته باشند. با خنده میگوید: 10 سال پیش، معلم پیشدبستانی بودم و 43 دانشآموز داشتم و دانشآموزانم هیچگاه از امتحان هراس نداشتند.
وقتی آتش به جان مدرسه افتاد، معلم مدرسه خودش را به دل آتش زد، با اینکه می توانست در همان لحظات اولیه از مهلکه جان به درد ببرد اما در میدان ماند و برای نجات جان دانش آموزان مدرسه و کسانی که خودشان را به صحنه آتش سوزی رسانده بودند، تا آخرین لحظه سوختن و از پا افتادنش تلاش کرد.






