12دختر نوجوان هنرمند تئاتر «قصه شهر بلور» که 3نفر آنها نابینا و 9نفرشان کمبینا هستند با تمرینات طولانی و سخت در مدت 6ماه توانستهاند بر تمام مشکلات و محدودیتهایی که در مسیرشان قرار داشته است فائق آیند و هنر و استعداد خود را در این صحنه به نمایش بگذارند.
فاطمه حیدریان کارگردان این تئاتر است و خودش با وجود نابینایی یک انسان توانمند و مدیرعامل مؤسسه رؤیای سپید نابینایان است. او این بچهها را خوب میفهمد و میداند وقتی قرار باشد از دیگر حواسشان بهره ببرند خیلی بیشتر از یک فرد بینا استعدادشان درخشش پیدا میکند؛ درست مثل خود او. دلش میخواهد مسیر درست را به شاگردانش نشان دهد.
او در مدت 28سال خدمتش، سه کتاب «راهنمای معلم ، پیامهای آسمان»، «همیار معلم »، و «از ارزشیابی تا یادگیری» را منتشر کرد و تولید نرمافزار قرآنی «سراج»، ویژه درسهای پیامهای آسمان و قرآن را در سابقه کاریاش ثبت کرد.
«طیبه خواجه بیدختی» سرگروه آموزشی استان خراسان رضوی، تمام فکر و دغدغهاش توانمندسازی دبیران در چگونگی انتقال صحیح مفاهیم دینی و اخلاقی به دانشآموزان است.
گاهی معلم ها فقط همان شیوه سنتی را یاد دارند و با همان روش خشک قدیمی میخواهند درس شیرین شیمی را به بچهها آموزش دهند که قطعا نتیجه خوبی ندارد. در بسیاری از مباحث کلاس، بچهها خود شیمی را بلد هستند ولی در بخش ریاضی و حل مسائل اشکال دارند. من فکر میکنم ایراد در آموزش ریاضی دبستان و پایه است. احساس میکنم بچهها از ریاضی میترسند و ارتباط برقرار نمیکنند. روش تدریس در جذب بچهها به یک درس خیلی مؤثر است. با اینکه شیمی در ظاهر درس سختی به نظر میرسد اما شاگردان من با عشق و علاقه این درس را میخوانند.
عشقم، کلاسم بود. کلاسهاس شلوغ آنزمان که بیش از 45نفر را درخود جای میداد خیلی دوست داشتم و در تمام مدتی که در آموزش و پرورش بودم، دوست داشتم زیباییها را به بچهها یاد بدهم و آنها را ملکه ذهنشان کنم. همیشه بالای برگههای امتحانی یک حدیث یا یک بیت شعر برای بچهها مینوشتم و حتی در متن سؤالات هم سعی میکردم یک رابطه زیبا با بچهها برقرار کنم. مثلا سؤالاتم با «پسر عزیزم» یا «دانشمند کوچکم» شروع میشد.
امیر الهامی سال1358 در شهرستان فردوس و در خانوادهای ادبپرور و ادبدوست به دنیا میآید، پدربزرگ پدریاش، «محمد الهامی» از شاهنامهخوانهای بزرگ و قدیمی شهرستان فردوس بود و او از همان دوران کودکی با نشستن برپای نقالیها و شاهنامهخوانیهای پدربزرگ با فردوسی و ادبیات حماسی آشنا میشود. امیر الهامی دارای مدرک دکتری از دانشگاه فردوسی مشهد است و تاکنون دهها مقاله و کتب ادبی را به رشته تحریر درآورده است که از میان آن ها می توان به «از سور تا سبزه»، «با کلیله و دمنه پشت چراغ قرمز» و «تاثیرگذاری مثنویهای عطار بر غزلیات حافظ» اشاره کرد. او در سال های اخیر در همکاری با صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران برنامه های ادبی متنوعی را تولید و مجری گری کرده است. شنیدن صدای او در سحرهای ماه رمضان در برنامه «قرار بیقراران»، برنامه ادبی «چکامه» در شبکهیک و جامجم، برنامه ادبی «ساعت 25» از شبکه تهران، برنامه «ایرانی سلام» از شبکه جامجم و... از جمله فعالیتهای او در رادیو و تلویزیون ایران است.
مسعود کیوانی متولد سال ۱۳۴۳ در مشهد است و در محله الهیه سکونت دارد. او که از دوران سربازی به عنوان معلم سرباز خدمت معلم ی در مناطق محروم را شروع کرده تا به امروز به این خدمت ادامه داده است. او در طول این سالهای طولانی با عناوین مختلف معلم ، مدیر مدرسه و دبیرستان، مدیر هنرستان، مدیر مرکز پیشدانشگاهی، مدیر مرکز پژوهشی و مدیریت مجتمع شبانهروزی خدمت کرده و تقریبا تمام این ۳۶ سال را در مناطق محروم و ۳۲ سال آن را نیز در منطقه آموزش و پرورش تبادکان سپری کردهاست. او نقش موثری در راهاندازی چندین پژوهشسرا در منطقه تبادکان داشته و دانشآموزهای مستعد فراوانی را به نظام آموزشی کشور معرفی کردهاست.
سید اسعد فیض ساکن محله شریف و متولد سال ۱۳۴۴ در مشهد است. او ۳۲ سال از عمر خود را در آموزش و پرورش به خدمت معلم ی پرداخته است و تمام این ۳۲ سال را به تمایل خود در مناطق محروم بهویژه منطقه آموزش و پرورش تبادکان و مناطق حاشیهای شهر سپری کرده است. رابطه عمیق دوستی و همکاری بین او و شاگردانش زبانزد همگان است. او در ساخت کتابخانههای مدارس روستا ید طولایی دارد و کتابخانه روستاهای «مارشک»، «جنگ» و «بلغور» حاصل تلاش و ابتکار این معلم بازنشسته تبادکانی است. راه اندازی ایستگاه مطالعه در روستاها از دیگر اقدامات او است که در قالب یک فیلم مستند به نام «رد پای او» از شبکه های 1، 2، مستند و استانی خراسان پخش شد.