
کارمند سبز
این روزها به دیدن دود سیاه بیشتر عادت کردهایم و تماشای آسمان آبی در شهرمان آنقدر رویایی شده که فکر نمیکنیم از ما کاری بربیاید!
آلودگی دست از سر هوای مشهد بر نمیدارد، هرروز میشنویم که آلودگی هوا در شهرها قربانی میگیرد و آسمان خاکستری، حالوهوای شهر را بههم ریخته است. این آلودگی تا جایی پیش رفته است که مرگ تدریجی انسانها و حتی فضاهای سبز شهری را رقم زده است.
در همین خصوص با توجه به حساسیت موضوع، سوژه گزارش ما از نوع تنفس پاک و تمیز در دل این بولوار پر از دود و آلودگی است. گزارشی از یک اقدام سبز برای بانویی که این روزها در کارنامه کاری خود علاوهبر ثبت چندین و چند افتخار شهری، استانی و ملی در حوزه کار و پژوهش و علم، فعالیتهای فرهنگی و ورزشی و از همه مهمتر محیطزیستی را در پرونده کاری و زندگی خود به ثبت رسانده است.
کارمندی که این روزها خیلیها از او با نام گلدانهایش یاد میکنند و این روزها محل کار او به کلکسیونی از گلهای مختلف تبدیل شده است و همین امر باعث شده تا این روزها چه همکاران و چه ارباب رجوعها، او را بهعنوان کارمند سبز بخوانند.
از سهراه خیام وارد بولوار خیام جنوبی میشوم. آدرس، خیام جنوبی ۳۳ اداره کل تأمین اجتماعی خراسان رضوی است. از پلههای اداره کل بالا میروم. طبقه دوم اداره آموزش و پژوهش است. چه سنخیت جالبی میان فرهنگسازی یک کار خوب و واحد آموزش یک اداره کل میتواند وجود داشته باشد. شاید بتوان این فعالیت را در رأس تمامی کارهای پژوهشی، علمی و حتی برنامهریزی حوزه آموزشوپژوهش تعریف کرد.
در اتاق را باز میکنم. اولین چیزی که برق نگاهم را نوازش میدهد، پانسیونی از گلهای مختلف سبزبرگ است که حالا دیگر با گلدانهای رنگی لعاب و طراوتشان دوچندان شده است؛ از بامبو خاکی و آبی گرفته تا دیفن و دراسنا و الوگ نقرهای و بنتقنسول و اسپاتیفیلوم و شفلر و کاکتوس و.... در این اجتماع همه گلها باهم جمعاند و هیچ کدام نگاه برتری به دیگری ندارند. کاکتوس برای دارنده این گلدانها همانقدر ارزش دارد که گل یخ با گلهای صورتی درونش دارد.
اینجا همهچیز یک رنگ دارد و آن هم رنگ پاک سبز گلهایی است که در اثر چندین سال کار عملی این روزها اتاق کار این بانوی جوان را به اتاق سبز ادارهکل تبدیل کرده است و حالا دیگر خیلیها مثل من با ورود به این اتاق بهجای پیگیری کار اداریشان چند دقیقهای درنگ در کنار این باغچه سبز کوچک را ترجیح میدهند.
شمعدانی پدرم الگوی کارم قرار گرفت
با او وارد صحبت میشوم. بدون هیچ مقدمهای میپرسم خانم کوثری! چگونه توانستید در کنار این همه حساسیت کار و برنامهریزی آموزشی برای اداره، اتاق و محیط کارتان را به سمتوسویی دیگر هدایت کنید؟ سمتوسویی که شاید خیلیها هم بتوانند، اما این کار را نمیکنند.
او میگوید: گلها تمام زندگی را برای من مرور میکنند. ایده ایجاد فضای سبز در محیط کار را از پدرم به ارث گرفتم. خداوند رحمت کند پدرم را، در محیط کارش همواره چندین و چند گلدان شمعدانی بزرگ داشت، چه زمانی که آن سالها در حیاط بزرگ پدرم دور باغچه گلدانهای بزرگ شمعدانی چیده میشد، چه سالها بعد که پدر همیشه در محیط کارش گلهای شمعدانی را جمعآوری میکرد.
روحیه دوست داشتن گلها از پدر و مادرم به من و سایر اعضای خانواده به ارث رسیده است. مادر نیز هنوز که هنوز است در کار پرورش گلوگیاه است و بیشتر پنجرههای منزلش را به جایگاه نگهداری گلها و گلدانها اختصاص داده است. هر وقت که به محیط کار پدر وارد میشدیم در کنار آن همه فلز و اجسام سنگین یک حس تازگی و لطافت به انسان القا میشد.
من کار پرورش گل و گلدان و سبزی فضا در خانه هم دارم، اما بالاخره هر کارمند سهم زیادی از روز را در محیط کارش میگذراند و ازآنجاکه واحد ما هم رفتوآمد زیادی چه در میان همکاران و چه در میان اربابرجوعان دارد برای همین ایده راهاندازی کلکسیون سبز از گیاهان در ذهنم جرقه خورد.
او ادامه میدهد: در ابتدای کار تعدادی از قلمههایی که خودم در منزل از گیاهان میزدم را وارد خاک کردم و به محیط کار آوردم. کمکم که فضا شکل گرفت تعداد زیادی گلدان به محیط تزریق شد و در ادامه، چون با همراهی و تشویق همکاران و اربابرجوعان همراه شد، ادامه کار شدت گرفت و تا اینجا کار پیش رفت.
این مدیر نمونه که این روزها همزمان با کار پرورش گلها و گیاهان در محیط کار روی موضوع شهروند سبز و کارمند سبز شدن نیز کار میکند، ادامه میدهد: در ادامه این روند با خود فکر کردم چه جایی بهتر از اداره آموزش و پژوهش که در کنار مباحث کاری به ترویج موضوع گلوگیاه با محور تنفس پاک بپردازد. به همین دلیل در کنار استفاده این فضا به علاقهمندان گلوگیاه آموزشهای نحوه قلمه زدن انواع گیاهان و چگونگی تکثیر آنها را آموزش میدهم.
برای هدیه گلدان و گل میخرم
کوثری در ادامه از ترویج این فرهنگ در زندگی شخصیاش میگوید و میافزاید: در زندگی شخصی نیز برای اطرافیان و دوستان هر بار که بخواهم هدیهای بخرم حتما گل یا گلدانی همراه هدیه خواهم برد. گاهی هم هدیه گیاهی من از دسترنج خودم بوده و حاصل قلمههای خودم است.
او معتقد است گلها و گیاهان نقش بسزایی در آرامش زندگیاش بازی کردهاند و میافزاید: من با گلهایم زندگی میکنم. آنها موجود زندهاند. صبح وقتی وارد اتاق کارم میشوم به سراغ گلهایم میروم و با آنها صحبت میکنم؛ دقیقا همانند زمانی که فردی مقابل من ایستاده و یا نشسته است.
گلهایم سنگ صبور من در لحظات ناراحتی و همراه من در لحظات خوشحالی هستند. هر بار که گلدانم پاجوشی میزند یا جوانهای میدهد و گلی را به رخ میکشد انگار فرزندی از من متولد شده است. این حس تنها مختص من نیست بلکه همه دوستداران گلها و گیاهان همین حس را دارند.
یک ایده برای سایر همکاران در این راسته آلوده
این کارمند سبز در ادامه گفتگو دومین عامل ایجاد انگیزهاش برای ایجاد این کلکسیون سبز را هوای آلوده راسته بولوار خیام عنوان میکند و میافزاید: عامل دیگر ایجاد این فضا هوای آلوده راسته بولوار خیام است.
چون این راسته بولوار تقریبا در تمام روزهای سال هوای آلوده و ناسالمی دارد، با خود فکر کردم شهروندی که این مسیر را میپیماید تا برای کار اداریاش به سازمان ما مراجعه کند و با من کار داشته باشد حداقل در آن لحظاتی که در اتاق من است کمی هوای سالم استنشاق کند.
او از اینکه این روزها همکاران و مخصوصا اربابرجوعهای اداره از او بهعنوان کارمند سبز یاد میکنند، خوشحال است و میگوید: چه خوب است که هر کدام از ما یک فرهنگساز باشیم.
تا چه زمانی میخواهیم بنشینیم و بگوییم در فلان مقوله فلان دستگاه متولی است، باید فرهنگسازی کرد. چرا هیچوقت حاضر نیستیم از خودمان شروع کنیم. همواره میگوییم هوا آلوده است، اما هیچکداممان هم حاضر نیستیم خودرویمان را در منزل بگذاریم.
عامل ایجاد انگیزهاش برای ایجاد این کلکسیون سبز را هوای آلوده راسته بولوار خیام عنوان میکند
یک توصیه به جوانترها
این بانوی موفق که علاوهبر کارمند سبز بودن سوابقی، چون مدیر نمونه زن استان، افتخارات مختلف ورزشی و نخبه علمی و دانشگاهی در مقاطع ارشد و دکتری را نیز در کارنامه فعالیتهای خود دارد، به جوانترها توصیه میکند که در تمام امور زندگی خدمت به خلق و حسن سلوک و برخورد با دیگران و مخاطبان را در دستور کار قرار دهند و از همه مهمتر بهگونهای عمل کنند که دعای خیر پدرومادر را بههمراه داشته باشد. برای پدر و مادر خود گل بخرند و گلدان هدیه بدهند.
نویسنده کتاب قلبهای کاغذی ادامه میدهد: هیچگاه برای شروع دیر نیست هر زمان در زندگی احساس کردید، شکست خوردهاید یا استرس دارید و دلهره بر دلتان مستولی شده، بهسراغ گلها و گیاهان بروید. حتی اگر امکانات و فضا ندارید لااقل چندین گلدان طبیعی در منزل و محل کار خود داشته باشید.
این کار علاوهبر ایجاد روحیه نشاط و شادابی و انرژی به آرامش روحی و فکری شما کمک شایانی خواهد کرد. روزهایی برای من بوده است که با نگاه کردن به گلدانهایم و گذراندن چندین دقیقه در فضای سبز اتاق، انرژی دوبارهای به دست آوردهام و کارم را با آرامش بیشتری پیش بردهام.
همه فرزندانم را دوست دارم
وقتی از او میخواهم در میان گلدانهایش یکی را برای نمونه به ما معرفی کند، با وسواس زیادی نگاهش بهسمت گوشه دنج اتاق و محل استقرار گلدانها میرود و میگوید: نمیتوانم انتخاب کنم.
گلدانهایم برای من مثل فرزند هستند. همانطور که فرزندان را با هم و برابر دوست داریم، گلدانهایم هم برای من برابر هستند. من همه فرزندانم را به یک اندازه دوست دارم. مخصوصا اینکه اکثر این گلدانها را خودم از کوچکی بزرگ کردهام. بزرگترین گلدانم اکنون شاید حدود ۱۵ سال سن داشته باشد.
وقتی گفتگو تمام میشود حس تازهای از مصاحبت دارم. شاید همان حس تازگی که خانم دکتر همواره در جایجای مصاحبه از آن سخن میگفت، همین حسی است که اکنون بعد از یک گفتوگوی کاری در روح من جاری شده است. گلدان هدیه این کارمند سبز به من آغاز ایجاد خانه سبز گیاهان من است....
* شنبه ۱۶ دی ۹۶ در شماره ۲۷۵ شهرارا محله منطقه یک به چاپ رسیده است.