مهدی رأفتیزاده، پستچی محله المهدی میگوید: نامههایی داشتم که فرستنده و گیرنده نامه یک خانه بوده است. بهعنوان مثال زوجی بودند که نمیتوانستند حرفشان را رودررو بیان کنند، فرستنده نامه، آقا بوده، گیرنده هم خانمش.
محمدحسین حاتمی میگوید: همیشه سعیم بر این بوده که با افرادی که مراجعه میکنند، بهدرستی برخورد کنم و تا حد امکان تا حصول نتیجه کار، اربابرجوع را همراهی میکنم.
سیداسماعیل جعفریان از قدیمیهای پست مشهد است. از نظر او برخلاف تصور عموم مردم، پیشرفت تکنولوژی و ابزارهای ارتباطی، کار پست را کم نکرده و هنوز هم نامهنگاری بین مردم رواج دارد.
دارنده یک دستگاه تلفون، میتواند بدون حرکت و صدمه از باران و پیمودن راههای دور و اتلاف عمر عزیز، از نقاط مختلفه استعلام نموده؛ مثلا با ۱۰ نقطه که هر نقطه تا نقطه دیگر نیمفرسخ مسافت دارد.
«سیدعباس حسینی» در هنگـامی که قطعنامه صلح بین ایران و عراق به امضا درآمده بود، در عملیات مرصاد اسیر و دو سال به عنوان اسیری مفقودالاثر در یکی از اردوگاههای عراق محبوس میشود.
صفرعلی ایوبی، یکی از رزمندگان دفاع مقدس است که امروز در جایگاه کارمند انبار و اموال شهرداری منطقه ۹ به خدمتگزاری مشغول است.
بیبیمنور میگوید: سالهایی که در شهرداری قاسمآباد بودم، هنوز ابتدای شکلگیری قاسمآباد بود و پشت در واحد تحریرات مردمی که کار ساختوساز داشتند، صف میبستند. شهردار بیشتر مهمان داشت و در ساختمان شهرداری رفتوآمد زیاد بود. دخترهایی که همکار من بودند، جوان بودند و من آن زمان چهارپنج کارمند در محل کارم داشتم که همه فرزندانم بودند و هستند. یک روزهایی میگفتند امروز باید بمانید، دخترها به من نگاهی میکردند و میگفتند مادر ما را تنها نگذار. آن زمان پاسبان و کارگر و پاکبان و... در شهرداری رفتوآمد میکردند. میگفتم من میمانم. سرپرستمان آقای عامریون میگفت تو با چهار فرزند نمیخواهد بمانی، برو به زندگیات برس.