وجود درختان و گیاهان در اطراف ما علاوهبر تأثیر زیادی که بر مسائل زیستمحیطی میگذارد در ایجاد آرامش و روحیه مثبت افراد نیز نقش مهمی ایفا میکند. آفریننده هر دو نفرمان خداوند است و بیشک چنین حسی باید در دل ما وجود داشته باشد. پیامبران و ائمه(ع) نیز همواره انسانها را به درختکاری، پرورش گیاهان و آبادسازی زمین سفارش کردهاند و حال آنکه زندگی شهرنشینی ما را از این امر دور کرده است.
با اینحال هنوز افرادی هستند که در شلوغی زندگی به فکر پرورش گل و گیاه هستند و در این زمینه فعالیت دارند. طاهره طهماسبی یکی از این افراد است که در محله فلسطین سکونت دارد و سالیان زیادی است که گل و گیاه را به خانه آپارتمانی خود آورده است. پا به این خانه که میگذاری تا چشم کار میکند گیاه به چشم میخورد و طراوت و سبزی گیاهان در گوشه گوشه این خانه حس خوبی ایجاد میکند. با او به گفتوگو نشستیم تا از حس و حال این خانه سبز بیشتر برایمان بگوید.
سال42 در تهران متولد شدم. منزل ما در کوچه باریک و بلندی که به اصطلاح به آن کوچه آشتیکنان میگفتند قرار داشت. آن زمان در حیاط خانهمان فضای سبز خوبی با یک حوض وجود داشت و برای رسیدن به داخل خانه باید از یک فضای پرگل عبور میکردیم. مادرم به گل علاقه داشت و تمام آنها را او کاشته بود.
زندگی در آن محیط در من بیتأثیر نبود و از همان دوران کودکی به گل و گیاه علاقه پیدا کردم. بعدها که 14ساله شدم به دلیل تظاهرات کمی از علاقهام فاصله گرفتم و دائم در راهپیماییها شرکت میکردم. قبل از انقلاب با وجود آنکه سن کمی داشتم در دورههای پزشکی که برای دانشجویان برگزار شد، شرکت کردم و دوره کمکهای اولیه را گذراندم. برای آن مدرک گرفتم و مربی دوره کمکهای اولیه نیز شدم. بعد از انقلاب نیز برای رسیدگی به مجروحان در بیمارستان خدمترسانی میکردم.
چندسال بعد بهواسطه یکی از دوستان با همسرم آشنا شدم و در سال60 با او ازدواج کردم. به اتفاق همسرم به مشهد آمدیم و از آنجایی که در اداره کشاورزی مشغول به کار بود، در خانههای مربوط به مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی ساکن شدیم. آنجا دارای فضای پر از درخت، سبزه و گل بود و اطراف هر ساختمان را انواع انگورها و سبزیجات پر کرده بود. ما و همسایگان نیز تمام مایحتاجمان را از آنجا تهیه میکردیم حتی کره و ماست را نیز خودمان درست میکردیم.
از آنکه در میان گل و گیاه بودم لذت میبردم، ساعتها در میان آن مینشستم و از زیبایی گلها و خلقت خداوند اشک شوق میریختم. 6سال در آنجا زندگی کردیم و پس از آن در مکانهای دیگر ساکن شدیم. سال74 نیز خانه کنونی را ساختیم و به اینجا نقل مکان کردیم. در هر خانهای که سکونت داشتیم به پرورش گل و درختان مختلف میپرداختیم و بیشتر محصولات خانگی مثل میوه و سبزیجات را میکاشتیم.
پرورش گیاهان برای من یک کار دائم شده بود و به همین دلیل اینکار را در این خانه نیز ادامه دادم. اکنون انواع سبزیجات و گلها و گیاهان را در خانهام پرورش دادهام و همواره به اطلاعاتم در این زمینه میافزایم تا با دانش کافی اینکار را انجام دهم.
وقتی یک فرد با گل و گیاه سر و کار داشته باشد، بااحساس میشود و در خدمت به خلق نیز دید دیگری پیدا میکند. شادی را باید در دل آدمها کاشت و به نظر من یکی از راههایی که میتوان به دیگران شادی هدیه داد، گل است. من نیز با زندگی در میان گلها و پرورش آنها به این نتیجه رسیدم که باید آن را به دیگران هدیه دهم. براین اساس انفاق گل را دوست دارم و به دیگران گل هدیه میدهم. وقتی گلی را قلمه میزنیم بلافاصله به جای یک جهت از چند جهت مختلف رشد میکند.
در واقع با بخشیدن قسمتی از آن، گل چند برابر میشود. هر چه انسان به درون خودش بیشتر بپردازد، بیشتر به این نتیجه میرسد که رمز موفقیت در ایثار است. حرفه همسرم ترویج کشاورزی بود و بیشتر با آفتهای درختان سرو کار داشت و مدتی را در سیستان و بلوچستان برای این امر گذرانده بود.
ساکنان آنجا هنوز هم با ما در رابطه هستند و به ما سر میزنند و همیشه میگویند همسرت محله ما را آباد کرده است. گرچه بعضی از آنها فوت کردهاند اما هنوز فرزندانشان با همسرم ارتباط دارند. بنابراین گیاه تأثیر زیادی در شادیدادن به دیگران دارد و هیچکس آن را نادیده نخواهد گرفت. گلها روح دارند و فرد باید گلی را که دارد، تکثیر کند تا با آنکار شادی را تکثیر کند. روزی به بانک رفته بودم و دیدم فقط یک گلدان در آنجاست.
حس انسانها، نیت، غمها و شادیهایشان بر گلها تأثیر میگذارد و فرد حسی را که در هنگام پرورش گل به آن میدهد با هدیهدادن گل، به دیگری منتقل میکند
به کارمندان آنجا پیشنهاد کردم که آن گل را تکثیر و فضای بانک را برای مراجعان و کارمندان زیبا کنند. آنها گفتند یاد ندارند و به همین دلیل خودم برایشان قلمه زدم تا آنجا را پر گل کنند. پرورش گلها به انرژی و حس خوب نیاز دارد و فردی که افکار مثبت ندارد، نمیتواند در اینکار موفق باشد. بنابراین حس انسانها، نیت، غمها و شادیهایشان بر گلها تأثیر میگذارد و فرد حسی را که در هنگام پرورش گل به آن میدهد با هدیهدادن گل، به دیگری منتقل میکند. وقتی در خانه اقوام میروم و گلهایی را که به آنها هدیه دادهام میبینم، خوشحال میشوم و بر انجام اینکار جدیتر میشوم.
اتاق کار خانم طهماسبی نیز شکل خاص خود را دارد. گلدانهای کوچک و بزرگ خودنمایی میکنند و انواع مختلفی از گیاهان را در این اتاق میتوان دید. او میگوید: به غیر از قسمتهای دیگر خانه، در این اتاق 200گیاه وجود دارد و من بیشتر فعالیتهای روزمرهام را در این مکان انجام میدهم زیرا حس خوبی در میان این گلها پیدا میکنم. دانشمندان اروپایی در یک تحقیق به این نتیجه رسیدهاند که گیاهان صدای اطراف را میشنوند و از افراد چیزهای زیادی یاد میگیرند و تا مدتها آن را در ذهن میسپارند.
مولوی نیز میگوید: « جمله ذرات عالم در نهان، با تو میگویند روزان و شبان، ما سمیعیم و بصیریم و هشیم، با شما نامحرمان ما خامشیم» به این معنا که هر چیزی در عالم وجود دارد، میشنود. خداوند هم در سوره اسراء، آیه44 میفرماید:« هفت آسمان و زمین و هر چه در آنهاست تسبیحش میکنند و هیچ موجودی نیست جز آنکه او را به پاکی میستاید، ولی شما ذکر تسبیحشان را نمیفهمید، او بردبار و آمرزنده است.»
وقتی این آیه را با تحقیق دانشمندان مطابقت دادم به این نکته رسیدم که هرگاه دعا کنم گیاه هم میشنود و نجوا میکند و آن را در حافظه خود نگه میدارد. بر این اساس در ارتباطاتم با گیاهان خیلی دقت میکنم و به همین خاطر هنگام خواندن قرآن به اتاقم میآیم و در این فضا به عبادت میپردازم. ارتباطداشتن با گیاهان مرا به فکر فرو میبرد و به خلقت جهان طور دیگری نگاه میکنم.
به این درک رسیدهام خداوندی که خلقت یک نبات را تا این اندازه مدبرانه انجام داده، پس برای انسان نیز تواناییهای زیادی قرار داده است. یک گیاه و نبات برای رشد خود از تمام توانش استفاده میکند در نتیجه توان و ظرفیتهای زیادی در وجود انسانها هم هست و انسان باید از تمام آنها برای رشد خود استفاده کند.
ارتباط من با گل و گیاه باعث شد که به قرآن بیشتر رو بیاورم. سالها قبل آموزش قرآن دیدم و به واسطه آن بچههای محلهمان را دور هم جمع میکردم و به آنها حفظ قرآن و روانخوانی را آموزش میدادم. جلسات قرآن نیز در خانهمان راه انداختم و هنوز هم اینکار را انجام میدهم و به افراد بهعنوان جایزه در جلسه، گل میدهم. کتابهای زیادی میخوانم و روزنامه نیز زیاد مطالعه میکنم. در حال حاضر مردم از کتابخوانی دور شدهاند و من برای ترویج فرهنگ کتابخوانی و مطالعه، کتاب امانت و مطالب مهم کتابها و روزنامههایی را که خواندهام به دیگران انتقال میدهم.
هر یک از اعضای خانوادهام که آیهای از قرآن را حفظ کنند یک گلدان به او هدیه میدهم و به این شکل آنها را تشویق میکنم
پرورش گیاهان را به فرزندانم نیز یاد دادهام و آنها هم انجام میدهند. هر یک از اعضای خانوادهام که آیهای از قرآن را حفظ کنند یک گلدان به او هدیه میدهم و به این شکل آنها را تشویق میکنم. در زمینه گل و گیاه نیز هرکس مشاوره بخواهد، راهنماییاش میکنم. همسایگان این آپارتمان میگویند این خانه انرژی خوبی دارد و حس خوبی به آنها میدهد و نیز فکر میکنم این حسها به خاطر وجود گلها و خواندن قرآن است.
انسان با دیدن رشد گیاهان به زندگی امیدوارتر میشود. من نیز وقتی تولد یک گیاه را میبینم لبخند شادی بر لبانم جاری میشود و به همین دلیل دوست دارم همیشه در خانهام گیاهان تازه جوانهزده داشته باشم.
مردم از گل و گیاه دور شدهاند و به جای گلهای طبیعی، گلهای مصنوعی را در خانههایشان نگه میدارند. بنابراین مردم را باید با گل و گیاه آشتی داد. انسان طالب زیبایی است و طبیعت و گل و گیاه را دوست دارد به همین دلیل شهرداری میتواند در این راه قدم بگذارد و آموزش پرورش گل و گیاه را در پایگاههای مساجد ایجاد کند. اینکار میتواند در نشاط اجتماعی تأثیرگذار باشد. ضمن اینکه جوانان را نیز به مساجد جذب می کند.
من نیز به یکی از مساجد پیشنهاد دادم که فضای آموزش در این امر را برای مردم ایجاد کند و من نیز در این کار کوتاهی نخواهم کرد. در کنار این روش، شهرداری میتواند با هرس رایگان درختان منازل، شاخههایی را که هرس شده است در جاهای دیگر به صورت قلمه بکارد.