درباره نعیمه زمانی
نوشته های نعیمه زمانی در سایت مشهد چهره
معصومه خانم پرستار همسر جانباز و فرزند معلولش است
معصومه خانم پرستار همسر جانباز و فرزند معلولش است
معصومه شیردل‌بایگی همسر جانباز سیدمحمد قریشی‌خلیل‌آبادی و مادر چهار فرزند است که فرزند اولش دچار معلولیت ذهنی است، اما این شرایط او را از پای درنیاورده است.
حسینیه، پاتوق بچه مذهبی‌های محله امام هادی(ع)
حسینیه، پاتوق بچه مذهبی‌های محله امام هادی(ع)
۱۸ سال پیش سه تن از جوانان محله امام هادی (ع) تصمیم گرفتند تا حسینیه «علی‌بن ابیطالب (ع)» را راه اندازی کنند و از آن سال این مکان پاتوق بچه مذهبی‌ها شد.
کارآفرینی فرانک با عروسک‌ها
کارآفرینی فرانک با عروسک‌ها
فرانک شیخ‌بهایی بانویی که سه سال است دنیایش را با دنیای عروسک‌ها مرتبط کرده و با همین عروسک‌ها در محله حجاب کارآفرینی کرده است.
عکاسی از تاریک و روشن زندگی؛ روایتی از رزمنده جنگ که 2هزار عکس قدیمی گرفته است
عکاسی از تاریک و روشن زندگی؛ روایتی از رزمنده جنگ که 2هزار عکس قدیمی گرفته است
حسن وظیفه 12آلبوم عکس و 2000 عکس سیاه و سفید و رنگی دارد که تمام عکس‌هایش را خودش گرفته است. او با دوربین به جاهای بسیاری سفر کرده است. گاهی در محل کار همراهش بوده و گاهی در جبهه و جنگ. هریک از عکس‌ها حرفی برای گفتن دارند. او ما را با هر عکسی به همان زمان می‌برد و ادامه می‌دهد: «تمام روزهای جنگ برایم خاطره است هم تلخ و هم شیرین. هرگاه می‌توانستم از آن صحنه‌ها عکس می‌گرفتم. هنوز هم بعضی از عکس‌ها را برای افراد داخل عکس ارسال می‌‌کنم.»
مسجد امام‌رضا(ع)؛ پایگاه پنجاه ساله محله کلاهدوز
مسجد امام‌رضا(ع)؛ پایگاه پنجاه ساله محله کلاهدوز
همسایگی با امام رضا(ع) باعث شده است که هر فرد ارادت خود را به هر طریقی که می‌تواند بیان کند حتی با نام‌گذاری مکان‌های شهر. در محله کلاهدوز نیز مسجدی به نام ایشان مزین شده است که جریانات قبل و بعد از انقلاب را به خود دیده و با گذشت زمان هنوز برای مردم همان جایگاه قبلی خود را دارد.
تار و پودی از احساس
تار و پودی از احساس
هدی اخلاقی، هنرمند و گرافیست جوانی است که در محله احمدآباد سکونت دارد. او که کارش با تار و پود است، به کودکان حاشیه شهر نیز هنر می‌آموزد تا به قول خودش دنیای آن‌ها را رنگی کند.
نوحه‌خوانی پیرغلام محله آبکوه در هند
نوحه‌خوانی پیرغلام محله آبکوه در هند
محمدتقی صداقت پیرغلام محله آبکوه می‌گوید: زمانی را در اتوبوس‌رانی خدمت می‌کردم و پس از آن در شهرداری مشغول به کار شده و در همان‌جا نیز بازنشست شدم. گرچه در طول عمر خود فعالیت‌های زیادی کرده‌ام و حرفه‌های مختلفی مانند آرایشگری، بنایی، جوشکاری و برشکاری را یاد دارم اما همواره نوحه‌خوانی را از واجبات زندگی‌ام دانسته‌ام. در بسیاری از مساجد مشهد نوجه‌خوانی کردم، حتی برای مردم روستاهای اطراف هم این‌کار را انجام داده‌ام. همچنین برای هیئت‌هایی در قوچان، کاشمر، فیض‌آباد، فردوس و یزد نوحه‌خوانی کرده‌ام.
دوست دارم تا جان دارم تدریس کنم
دوست دارم تا جان دارم تدریس کنم
اعظم میراولیایی، با 42سال سابقه کار علاقه خاصی به کودکان دارد و گرچه 12سال است که بازنشسته شده است اما هنوز هم دوست دارد در کنار کودکان باشد. می‌گوید: هیچ‌گاه خسته نشده‌ام بلکه از خدا همیشه خواسته‌ام که در مدرسه جان دهم. زیرا عاشق مدرسه هستم و تا روزی که توان راه‌رفتن داشته باشم و مورد پذیرش مسئولان آموزش و پرورش، اولیا و دانش‌آموزان باشم مشغول به کار خواهم بود. همیشه سعی کرده‌ام برای بچه‌ها یک دوست خوب باشم و محیط مدرسه را برای دانش‌آموزان به محیط امن تبدیل کنم زیرا ما می‌توانیم در آموزش و تربیت و حتی ایجاد یک حس و حال خوب بسیار تأثیرگذار باشیم.
لذت نقالی در کودکی
لذت نقالی در کودکی
زمانی که در مقطع پیش‌دبستانی درس می‌خواندم، دکلمه‌‎خوانی را تجربه کردم و از این‌کار لذت بردم. این‌کار مقطعی بود و دیگر ادامه نداشت تا اینکه در کلاس دوم از اداره آموزش و پرورش مربی‌ای به نام خانم روحانی برای آموزش شاهنامه به دانش‌آموزان مدرسه ما آمد و هفته‌ای یک جلسه در این زمینه به دانش‌‌‌‌‌آموزان آموزش داد. پس از تدریس مقدمه‌ شاهنامه باید آن را اجرا می‌کردم. تصمیم گرفتم برای جلوگیری از اشتباه متن را روی کاغذ نوشته و آن را زیر پای خودم نگه دارم تا از روی آن بخوانم، اما هنگام اجرا متوجه شدم که می‌توانم مقدمه را به‌خوبی بخوانم بی‌آنکه از روی کاغذ نگاه کنم.این اتفاق باعث شد که به خواندن شاهنامه و حفظ‌کردن آن علاقه‌مند شوم.
شاهد تولد فرشته‌ها
شاهد تولد فرشته‌ها
هر روز و هر لحظه برای من خاطره است. مادری با فشار خون بالا از شهرستان کرمان به بیمارستان آمده بود که سابقه‌ 10سال نازایی داشت اما با مراقبت‌هایی که انجام شد نوزادی سالم به دنیا آمد و آن لحظه که مادر و نوزاد با حال خوب بیمارستان را ترک می‌کردند از اینکه آن‌ها را سالم می‌دیدم و کار گروهی به نحو احسن خود را نشان داده بود، احساس خوب و شیرینی داشتم. در سال‌های کاری‌ام همیشه از خدا خواسته‌ام که هیچ‌گاه نوزادی در دستان من نمیرد و خداراشکر تاکنون چنین اتفاقی برایم نیفتاده است. از نظر من مادرانی که زایمان می‌کنند بزرگ‌ترین افرادی هستند که می‌توانند برایم دعا کنند و دعایشان بی‌پاسخ نمی‌ماند.