وقتی یک نقطه دور افتاده در حاشیه شهر مشهد را برای کار انتخاب میکنی و سی سال ممتد به آن حرفه مشغول میمانی، یعنی حسابی به آن کار عشق میورزی. همین عشق بوده که سبب شده است مشکلات و کمبودها هم نتواند حریف دلبستگی «هاشم خوششنو» به دانشآموزان هنرستان اندیشه، دبیرستان مرحوم علی اکبر قصاب و دبیرستان نوبت دوم شفا شود که هر سهتایشان در یک مجتمع آموزشی قرار گرفتهاند.
با آنکه او سال 1399 بازنشسته میشود، اما دوباره پای کار میآید و برای دانشآموزانش سنگ تمام میگذارد. بیش از 500 دانشآموز که آنها را به اسم کوچک و «پسرم» صدا میزند. خوششنو امسال مدیر نمونه استان خراسان رضوی شد. او در گفتوگو با شهرآرامحله، از سه دهه خدمت در ناحیه آموزش و پرورش تبادکان و محله مهدیآباد تعریف میکند که هر روز آن برایش خاطرهای از جنس پدر و پسری است.
در حاشیه بولوار مهدیآباد در محلهای به همین نام، روی سه تابلو کنار هم نوشته شده است: «هنرستان اندیشه، دبیرستان مرحوم علی اکبر قصاب و دبیرستان نوبت دوم شفا» وارد این محیط آموزشی میشوم، تعداد زیادی پسرهای دبیرستانی و هنرستانی را میبینم که در حیاط مدرسه زنگ تفریح را میگذرانند.
وارد سالن میشوم و به اتاق مدیر میروم. هاشم خوششنو با چهرهای مهربان و رفتاری گرم و صمیمی از من استقبال میکند. متولد 1348 است ولی چند سالی میشود که بازنشسته شده و دوباره به خدمت فراخوانده شده است. او میگوید: از سال 65 معلم حقالتدریس بودم و از سال 77 به استخدام آموزش و پرورش تبادکان در آمدم. سال 99 همینجا بازنشسته شدم و این بسیار باعث افتخارم است.
منزلش در بولوار شهید رستمی منطقه6 است و هر روز ساعت 7 صبح خودش را به مهدیآباد میرساند و تا عصر مشغول خدمت است. از او درباره رفت و آمد در همه این سالها میپرسم و آنکه آیا شده که خسته شود؟ میگوید: برای انجام هر کاری باید شوق داشته باشید. نزدیک به 22سال است که در همین مدرسه و در مهدیآباد که حاشیه شهر است خدمت میکنم این باعث افتخار من است. 35سال خدمتم با همه سختیهایی که داشت بسیار خوب بود.
معلمی عشق میخواهد. بودن با دانشآموزان و آموزش آنها پر از حس خوب است. بهویژه درس دادن در حاشیه شهر. بااینکه خانواده این دانشآموزان مشکلات اقتصادی دارند و فرزندانشان با سختی بزرگ میشوند اما بچههایی مهربان و قدرشناس بار آوردهاند. تمام دانشآموزان هنرستان و شیفت صبح را با اسم کوچکشان صدا میکنم و به همه آنها ارادت دارم.
سرگذشت کاری خوششنو اینطور بوده که از سال 1365 به طور حق التدریس آغاز به کار میکند. سالها حق التدریس است تا اینکه دو سال آزمایشی در آموزش و پرورش تبادکان کارش را شروع و از سال 1377 به طور رسمی استخدام آموزش و پرورش میشود. درباره مدیر شدن هم میگوید: مرحوم محمد علی اکبریان که یکی از مدیران خوب منطقه تبادکان بود پیشنهاد دادند که معاون باشم. 17سال معاون بودم و بعد از آن حدود 6سال است که مدیر شدهام.
او درباره مسئولیتهای مدیر مدرسه میگوید: معاونان و مدیران مسئولیت زیادی دارند، بهویژه در حاشیه شهر که مشکلات دانشآموزان مضاعف هم میشود. دبیر سرکلاس میرود و خودش هست و دانشآموزان کلاس. اما معاون و مدیر با والدین، دانشآموزان و مدیر تعامل دارند. مدیر کارش از معاون هم سختتر است. بیشتر همکاران آموزش و پرورش مسئولیت مدیریت را قبول نمیکنند چراکه مدیر، مسئول مستقیم همه اتفاقات در مدرسه است. علاوه بر این مدیر تعطیلی ندارد. کار سختی است و آورده مالی ندارد اما همین که میبینم معلمان و دانشآموزان راضی هستند، خوشحال میشوم.
شیفت صبح 198 و شیفت عصر هم 303 دانشآموز دارند. هاشم آقا میگوید: خانوادههای حاشیه شهر مشکلات اقتصادی کم ندارند و به دنبال خیران هستیم تا به آنها کمک کنیم. بیشتر این دانشآموزان بچههای کار هستند و در کنار درس خواندن کار هم میکنند. همیشه به دانشآموزان دبیرستان میگویم یا درستان خوب است که باید وارد رشتههای نظری شوید و به دانشگاه بروید یا وارد رشتههای فنی و حرفهای شوید.
خانوادهها به آموزش و پرورش، مدیر و معلمان اعتماد دارند و این خیلی مهم است. ما نمیخواهیم دانشآموزانمان اینجا زمانشان به بطالت بگذرد و هزینهای را که خانواده به هزار زحمت پرداخت میکند خروجی نداشته باشد. به همه دانشآموزان میگویم کملطفی است که خانواده شما آخر سال کارنامه تجدیدی شما را ببیند.
او درباره هنرستان و اهمیت کار عملی دانشآموزان میگوید: در هنرستان دو رشته تعمیرات خودرو و تصویرسازی را داریم و دانشآموزان میتوانند از این طریق وارد بازار کار شوند.
حرف از تلخترین اتفاق زمان خدمتش که میشود در حالیکه بغض گلویش را میگیرد، تعریف میکند: 6 اسفند سال 95 یکی از دانشآموزان روستای خیرآباد به نام یحیی اکبری که از دانشآموزان خوب و موفقمان بود از میدان مهدیآباد به سمت مدرسه میآمد که یکی از اوباشهایی که دنبال دعوا هستند بهاصطلاح به او گیر میدهد و با شیء تیزی ضربه میزند. ششهایش پاره میشود و متأسفانه تا آمدن آمبولانس به رحمت خدا میرود.
او دانشآموز سال سوم دبیرستان رشته علوم انسانی بود. از دانشآموزان منضبط، مظلوم و شاگرد اول مدرسه . خاطرات شیرین آقا هاشم کم نیست مثلا قبول شدن دانشآموزان مدرسه در دانشگاه. میگوید: سال گذشته دانشآموزانمان در دانشگاههای مختلف کشور و با رتبههای خوب قبول شدند. رتبه 119 کشوری را داشتیم که رشته حقوق دانشگاه تهران قبول شد.
به مناسبت هفته معلم لیوانهایی برای همه همکارانش طراحی کرده و عکسهایشان را روی آنها چاپ کرده است. وقتی آنها را نشانمان میدهد میگوید: مدیر باید وسط گود باشد. از طرفی مدیر هم اگر پشتوانه محکمی داشته باشد برنامههایش را در مدرسه اجرا میکند. ضمن اینکه یک مدیر وقتی موفق است که معاونهای خوبی داشته باشد. یکی از افتخارات و خوششانسیهای من در طول دوره مدیریت همراهی معاونان خوب هر دو شیفت است.
به معلمان هم گفتهام دانشآموزان به مهارت و کار نیاز دارند تا بتوانند به خانوادههایشان کمک مالی کنند و آینده خودشان را بسازند. بهویژه دانشآموزان حاشیهشهر که نیاز به درآمد دارند. اگر خیری پیدا شود که بتوانیم کارگاههای فنیمان را توسعه داده و لوازم موردنیاز را تأمین کنیم دانشآموزان بیشتری را هم میتوانیم پذیرش کنیم.