محمدارمیا قندهارینژاد دوسال بیشتر نیست که وارد کشتی شده، اما رفتن روی سکوی قهرمانی برایش آنقدر جذاب بوده است که میخواهد به تیم ملی راه پیدا کند.
محمد عوشار ۳۰ سال است در باشگاه راهآهن کشتی گیر تربیت میکند.
میان صحبتهای شهروندانی که سرگرم روزمرگیها شدهاند بهسختی میتوان چند عبارت مستند از زندگانی پهلوانی بیرون کشید که نخستین اهداکننده بازوبند پهلوانی به حرم امامرضا (ع) بود.
علی حیدری، پاکبان باهمت منطقه ۸ از دوران کودکیاش و نحوه یادگیری کشتی میگوید: ساعتها از پشت شیشه کلاس به تمرین بچهها نگاه میکردم. میدیدم که استاد چگونه آنها را تمرین میدهد. در خانه همانها را تمرین میکردم.
ابراهیم محمدی نقاط ضعف و قوت محلهای را که در آن زندگی میکرد، میشناخت و بههمیندلیل همیشه دوست داشت نوجوانان بااستعداد را بهاصطلاح زیر بال و پر خود بگیرد و همهجوره از آنها حمایت کند.
خواهران کشتی گیر غفوریان میگویند: تفاوت کشتی با دیگر ورزشها در این است که وقتی ببازی دستت پس زده نمیشود؛ بلکه دستت گرفته میشود تا بلند شوی و دوباره شروع کنی. کشتی دنیای دیگری دارد که باخت در آن معنا ندارد.
سال1342 در روستای پهلوانپرور گوارشک، خاطرهای رقم خورد که تا امروز زنده است و دهانبهدهان بین مردم میچرخد. بازماندگانی که این روز را به خاطر دارند، هنوز با شور و اشتیاق خاصی از آن صحبت میکنند. در این سال، روستای گوارشک که در بیستوچهارکیلومتری مشهد قرار دارد، میزبان جهانپهلوان غلامرضا تختی بود. در این روز، حدود 2 تا 3هزار نفر به دیدار تختی آمدند و آنقدر گاو و گوسفند و شتر جلو پایش کشتند که خود پهلوان از مردم خواست دیگر برایش خون نکنند.