در این گزارش، خواستههای مادران ایرانی ساکن گلشهر از نمایندگان مجلس مطرح شده است: قبلا قانونی بود که فرزندان بالای هجدهسال مادران ایرانی میتوانند شناسنامه بگیرند.
محمدحسین قویدل میگوید: دوقانها الاغهایی بودند که قاچاقچیها تربیت میکردند. حیوان بدون سوار از سرخس به افغانستان میرفت. آن سوی مرز مواد بارش میکردند و دوباره همین راه را برمیگشت.
محمد خاوری با وجود زخم بستر بر روی ویلچر مینشیند و با وزن کردن مردمان سعی دارد رزق حلالی برای خانوادهاش فراهم کند.
تلخی ماجرا این است برخی از اتباع به عهدی و پیوندی که بستهاند پایبند نمیمانند و ایران را ترک میکنند، آن وقت زن بیپناه میماند و فرزندانی قد و نیم قد بدون شناسنامه و هویت.
سیدابوطالب مظفری را در بیشتر شبهای شعر میتوانی ببینی. لهجه دلنشینش میانهای است بین لهجه ارازگانی و خراسانی. میگوید از چهارده سالگی به ایران آمده و در منطقه التیمور سکنی گزیدهاند.
هفت سال از زمانی که مجتبی، گلشهر را به نیت مبارزه با نیروهای تکفیری داعش در سوریه ترک کرد، میگذرد. او در دومین اعزام در منطقه خان طومان به شهادت رسید، اما پیکرش بازنگشت.
هنرمندان و فعالان فرهنگی جامعه مهاجر گلشهر برای زلزلهزدگان افغانستان پویشهایی راهاندازی کردند.