دکتر سید ضیاءالله حقی که در دوران جنگ به صورت داوطلبانه در جبهه حضور داشته در تعریف خاطرهای میگوید: «عکس قفسه سینه مجروحی ۱۷ ساله را دیدم که جسمی گلابی شکل درون قفسه سینه او به چشم میخورد معمولا اجسام گلوله یا ترکش توپ و خمپاره بود که به شکل تکههای فلزی مشخص دیده میشد به همین دلیل نتوانستم این جسم گلابی شکل را تشخیص دهم.
زمانی که بچههای سپاه عکس را با توضیحات من دیدند، گفتند که این جسم خارجی، ماسوره خمپاره عمل نشده است و هر آن امکان انفجار دارد به همین دلیل باید این مجروح سریعتر از دیگر مجروحان جدا شود و به سرعت به اتاق عمل منتقل شود.»
تندیس ۱۲نفر از مشاهیر بزرگ پزشکی اهل مشهد و خطه خراسان با هدف نکوداشت خدماتشان در سال ۱۳۹۰ در محوطه بیمارستان امامرضا (ع) نصب شد. پروفسور بولوند، بنیانگذار نخستین جراحی نوین در مشهد، دکتر مستقیمی، پدر آناتومی ایران، دکتر شاهینفر، دکتر اعرابینژاد، دکتر اصفهانی، دکتر محلاتی، دکتر اسدی، دکتر سالاری، دکتر قوامنصیری و دکتر سامیراد از جمله مشاهیری هستند که تندیس آنها در این بوستان نصب شده است.
سرهنگ بازنشسته نیروی انتظامی است و نگاه فرهنگی دارد، اینکه چرا و چطور وارد حوزه نظامیگری شده است، ماجرایی طولانی است. کمک در حوزه فرهنگ حاشیهنشینان که از یک اتفاق نشأت میگیرد، سرگرمی روزهای گذشته او بوده و حالا به یک دغدغه جدی در زندگیاش تبدیل شده است. حاجآقا افتخاری حالا ۱۰ مجموعه بزرگ بهنام «بیتالمهدی (عج)» را با کمک ۶۰ مربی و خادمان افتخاری مدیریت میکند. فعالیتهای این مجموعه گسترده و خارج از شمارش و بحث است، از برنامههای قرآنی و فعالیتهای فرهنگی گرفته تا حوزه ورزش و هنر و...
تا وقتی جوان هستی، کمتر قدرش را می دانی؛ شاید دوران بازنشستگی را بهترین دوران زندگی بپنداری که پول خوب و وقت کافی برای گشتن و تفریح داری. شاید داشتن شغل و مسکن را ایده آل ترین وقت زندگی بپنداری. شاید هم در اوج جوانی، باز غم از دست دادن دوران کودکی را بخوری و دوست داشته باشی برگردی به گذشته. اما کافی است قدری از روزگار جوانی فاصله بگیری تا بفهمی هیچ چیز در دنیا به اندازه جوانی ارزشمند نیست.روز جوان، بهانه ای شد تا سری به دنیای جوانان موفق مشهدی بزنیم؛ جوانانی که گرچه پیش تر مفصل در شهرآرامحله به سراغشان رفته ایم، این بار در یک قاب کنار هم معرفی شان می کنیم.
29نیاز برآورده شده، ٤٥نیاز در انتظار، 166نیکوکار عزیز و... . نگاهی گذرا که به سایت میاندازم با کلی عدد و رقم روبهرو میشوم. معلوم است میخواهند همه چیز روشن و شفاف باشد تا کوچکترین شبههای در ذهنت ننشیند. سایت را که بالا و پایین میکنم میفهمم آدمها و زندگیها برایشان شبیه این اعداد و ارقام نیستند. پشت هر یک از این عددها داستانی وجود دارد. داستانی که میتوانی در سایت بخوانی. پشت این سایت عامالمنفعه و خیررسان که متعلق به جوانان محله است، یک گروه حرفهای در حال فعالیت هستند. گروهی که جنس کارشان متفاوت است و به گفته خودشان در کشور نمونه ندارد.
«حاجحسین حاجیزاده» را نهتنها اهالی محله نوغان و تهپلمحله بهخوبی میشناسند، بلکه او آشنای زائران زیادی نیز هست. کاسبی پنجاهساله که در تهپلمحله به دنیا آمده است و این روزها مغازه کوچکی در کوچه حمامباغ دارد. محلیها او را «حاجحسین» صدا میزنند و آنهایی که یکبار از در مغازهاش رد شدهاند، او را متبرکفروش میشناسند.
قبل از گفتن از کارش باید از خود حاجحسین گفت که یکسر دارد و هزار سودا؛ هم به کاسبی در مغازه کوچکش میرسد و هم در رسیدگی به زائر دست خیر دارد. بزرگترین خیرش در این راه هم روشن است؛ آمادهبودن هرروزه سماور چای مغازهاش.
تمام تلاش کادر بیمارستان امام سجاد(ع) این است تا بیماری به دلیل شرایط مالی نامناسب آنجا را ترک نکند. آنها تلاش میکنند تا جایی که قانون اجازه میدهد هزینههای مالی را کسر کنند. بارها پیش آمده اتباع به بیمارستان مراجعه کردند و تنها با ارائه یک برگ عقدنامه درخواست زایمان داشتند. میتوانند آنها را پذیرش نکنند ولی وقتی میبینند از کشور دیگری هستند و مشکلات حاد و خاص خود را دارند، آنها را بستری میکنند و ثبت احوال هم در اینباره همکاری دارد و برای آنها کارتها یا مدارک موردنیاز را تهیه میکند. از لحاظ مالی نیز بارها پیش آمده است که پرستاران با پزشکان صحبت کردند تا هزینه جراحی یا عمل را کم کنند.