آقای مستغنی و بانو البته هیچ وقت در محله شان آدم های بی تفاوتی نبوده اند. از همان 20سال پیش که به این محله آمدند، با همه مشغله کاری ای که داشتند، حواسشان به محله هم بود و هرجا عیب و ایرادی می دیدند پی اش را می گرفتند. مثلا تکه ای از آسفالت اگر خراب می شد، موزاییکی از پیاده رو اگر کنده می شد، آدم نابابی اگر توی محله می دیدند که به نظرشان مشکوک می آمد، سعی می کردند به شیوه خودشان این چیزها را رفع و رجوع کنند.
مسعود رحمتی اولین آرایشگاه محله الهیه را دایر کرده است. او میگوید: «هرکس وارد آرایشگاه من میشود، اصلاح شده به خانهاش برمیگردد و اصلا مهم نیست که چقدر پول در جیبش دارد. خدا را شکر، همیشه هم نتیجه کارهای خیر را دیدهام و با اینکه مغازه رهن است، هزار مدل قسط و خرج و برج در زندگیام وجود دارد و آرایشگری تنها حرفه و هنر من است، ولی تاکنون هیچ گاه بیپول نبوده و همیشه امور من گذشته است».
سیده مرضیه حسینی نژاد بانی ساخت اولین مسجد محله شاهد، یعنی مسجد علی بن ابی طالب(ع) است. او اولین هیئت عزاداری و اولین نمازهای جماعت محله را در همین جا برگزار کرده است. خانه او به طور غیررسمی مرکز خیریه محله هم شناخته می شود. این خانه مقصد کمک های مردمی خیران برای بسته بندی و توزیع در میان افراد بی بضاعت و دانش آموزان نیازمند حاشیه شهر است.
مرحوم حاج غلامحسین بااخلاق، پدر شهید هادی بااخلاق یک قطعه زمین ۱۰ هزارمتری در حاشیه بولوار شاهنامه و در اراضی مهدیآباد را برای ساخت مدرسه، حوزه علمیه، زینبیه و درمانگاه وقف کرد. بخشی از این مکانهای وقفی مانند درمانگاه که بعدها به خانه بهداشت تغییر کاربری پیدا کرد و به نام شهید «هادی بااخلاق» نامگذاری شد، در زمان حیات حاج غلامحسین بااخلاق و با هماهنگی و نظارت شخص وی ساخته شد و به بهرهبرداری رسید، اما عمر مرحوم کفاف نداد و فرزندانش در ادامه، جا پای پدر گذاشته و راه او را ادامه دادند.
حاجی علیزاده، شاگرد مدرسه کاظمیه معتقد است عابدزاده در عمل یک مؤمن به معنای واقعی بود:حال اینکه اگر کسی بخواهد بگوید در و دیوار مدرسهاش چطور بود و از این درها تربیت آمد بیرون، اصلا از این خبرها نبود. او نه یک آدم علمی بود و کتاب داشت، نه ملای خیلی باسوادی بود. او آدم بااخلاقی بود و ساختمانهایی ساخته بود که این اخلاق را بسط دهد.
زنان سرپرست خانوار و خانوادههایی که بضاعت مالی کمی دارند میدانند که نیازی نیست از وضعیت مالی خود و هزینههای پزشکی چیزی به زبان بیاورند، چون دکتری در محله وجود دارد که بدون شنیدن این توضیحات نهتنها از آنها مبلغ ویزیت را دریافت نمیکند بلکه حتی در مواقع ضروری هزینه دارو را نیز خودش متقبل میشود. پزشکانی در شهرمان طبابت میکنند که راه دکتر شیخ را پیش گرفتهاند یکی از آنها دکتر داریوش شیدایی در محله مقدم است که از زمان دانشآموختگی با خود عهد کرده است بیماران نیازمند را رایگان مداوا کند.
زهرا عباسپور به یقین رسیده است که مردم در حاشیه شهر بیش از اینکه مشکل معیشتی داشته باشند، دچار مشکل سلامت روان هستند. مهارت تصمیمگیری لازم را ندارند و عزت نفس پایینی دارند. آنها نمیدانند مسئلههایشان را چطور حل کنند. هدفمان در مهربانو این بوده است و هست که دید این افراد را به سختیهای زندگی تغییر بدهیم. ابتدا درسنامههایی تنظیم کردیم که بدانیم چه برنامهای برای زنان سرپرست خانوار و فرزندانشان در نظر بگیریم.